همزمان با اکران قسمت سوم از سری انیمیشن محبوب «من نفرت انگیز» منتقدان معتقدند در یک سال نه چندان خوب جهت انیمیشن ها، شانس جهت حضور در اسکار خیلی زیاد هست. با ۱۰
۱۰ انیمیشن برتر از نگاه منتقدان
عبارات مهم : داستان
به گزارش روزنامه هفت صبح،همزمان با اکران قسمت سوم از سری انیمیشن محبوب «من نفرت انگیز» منتقدان معتقدند در یک سال نه چندان خوب جهت انیمیشن ها، شانس جهت حضور در اسکار خیلی زیاد هست. با ۱۰ انیمیشن برتر که بیشترین تحسین ها را از منتقدان دریافت کرده اند و بالاترین امتیاز را در سایت متاکریتیک دارند، آشنا شوید.
راتاتویی (Ratatouille)؛ ۲۰۰۷
۱۰ انیمیشن برتر از نگاه منتقدان
امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
برد بیرد و جان پینکاوا از کمپانی پیکسار در این انیمیشن داستان موشی را روایت می کنند که علی رغم بقیه اعضای خانواده اش طبع غذای ظریفی دارد و می خواهد آشپز شود. او به داخل یک آشپزخانه فرانسوی راه پیدا می کند و با کمک یک آشپز جوان دست و پا چلفتی به رستوران رونق می دهد. در ضمن برعکس تصور خیلی ها اسم موش، رمی است و راتاتویی غذای مشهور سنتی فرانسوی است که با بادمجان درست می شود.
همزمان با اکران قسمت سوم از سری انیمیشن محبوب «من نفرت انگیز» منتقدان معتقدند در یک سال نه چندان خوب جهت انیمیشن ها، شانس جهت حضور در اسکار خیلی زیاد هست. با ۱۰
ورایتی (۱۰۰ از ۱۰۰): «راتاتویی» خوشمزه هست. در این داستان رضایت بخش و خشنودکننده راجع به یک موش فرانسوی شجاع با شور آشپزی کردن، سرآشپزهای پیکسار، همه عوامل درست جهت ساخت یک انیمیشن را با هم ترکیب کرده اند. هوشمندی فراوان در دیالوگ نویسی و ظرافت بصری، وقت بندی مناسب مبدعانه جهت کمدی، مقدار کمی پیچیدگی فرانسوی با هم مخلوط شده است اند تا معجونی گرم و غیرقابل مقاومت به خورد تماشاگر بدهند.
۱۰ انیمیشن برتر از نگاه منتقدان
دیو و دلبر (beauty and the beast)؛ ۱۹۹۱
امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
همزمان با اکران قسمت سوم از سری انیمیشن محبوب «من نفرت انگیز» منتقدان معتقدند در یک سال نه چندان خوب جهت انیمیشن ها، شانس جهت حضور در اسکار خیلی زیاد هست. با ۱۰
کرک وایز و گری تروسدل خالقان این انیمیشن خارق العاده هستند که احتمالا آنها را نمی شناسید چون در دیزنی این استودیوست که اهمیت دارد نه کارکنانش. داستان دختر جوانی که در دهکده ارزش بخاطر کتاب خواندن به نظر همه آدم عجیب و غریبی می رسد. روزی گذر پدر پیرش به قصر یک دیو می افتد و بل جهت نجات پدرش حاضر می شود به جای او در قصر بماند و به تدریج عاشق دیوی می شود که طلسم شده است است.
۱۰ انیمیشن برتر از نگاه منتقدان
هالیوود ریپورتر (۱۰۰ از ۱۰۰): این سی امین انیمیشن بلند دیزنی بود که در قله یک انیمیشن کامل و هنرمندانه می ایستد و حتی زیاد از انیمیشن های عالیرتبه قدیمی تر دیزنی صاحب وزن و اعتبار هست. این پویاترین انیمیشنی است که تا آن سال ساخته شده است و دوربین خرامانش حسی از نفوذ داخل آن دنیا شگفت انگیز را می دهد. سرعت تدوین اش باعث شده است زیاد از همه انیمیشن های قبلی اش روح زندگی در آن جاری باشد. موزیک تیتراژش زیباست.
امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
اندرو استانتون هم جزو عوامل کلیدی کمپانی پیکسار است که انیمیشنی کاملا متفاوت ساخت. بدون دیالوگ داستان در آینده ای دور اتفاق می افتد. روبات کوچک آشغال جمع کنی بعد از نابودی کره زمین ناخواسته راهی یک سفر فضایی می شود و تصمیم می گیرد که نوع بشر را نجات دهد.
ویلیج وویس (۱۰۰ از ۱۰۰): فیلمی که به نحوه نفس گیری باشکوه و به نحوه اندوهگینی صمیمانه هست. از نظر بصری بدون شک عالی ترین کار استودیوی پیکسار هست. استانتون که فیلمنامه را به همراه جیم ریردان از روی داستانی که با پیت داکتر طرحش را داده بودند، شکل داده بود دو دنیا خلق کرده که به نحوه شگفت انگیزی خلاقانه و نفس گیر هستند. این قصه باعشق یک روبات بامزه و مفتون کننده همه اعضای خانواده را نشانه قرار می دهد. همزمان بامزه، فوتوریستی (آینده نگرانه) و خارق العاده هست. از لحاظ احساسی هم فیلم به غایت قدرتمندی است.
داستان اسباب بازی ۳ (toy story3)؛ ۲۰۱۰
امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
سومین انیمیشن پرفروش تاریخ و نخستین انیمیشنی که فروش اش به بالای کی میلیارد دلار رسید. باز و ودی حالا رفقای جان جانی هستند ولی اندی بزرگ شده است و می خواهد به کالج برود. از میان عروسک هایش وودی را گزینش می کند و می خواهد بقیه را دور بریزد ولی وودی می رود که به دادشان برسد. این وسط یک اسباب بازی دیگر این بار خباثتش را نشان می دهد.
مجله باکس آفیس (۱۰۰ از ۱۰۰): تماشاگران دیگر از یک فیلم چه می خواهند؟ این انیمیشن بامزه و جهت همه گروه های سنی دلگرم کننده و سرگرم کننده هست. سلامی است به جادوی سینما که می تواند همه چیز را باورپذیرتر جلوه بدهد. وودی، باز و رفقایشان بازگشتی دارند که از نظر احساسی ما را راضی می کند. در دل داستانی که کاملا درگیرکننده هست. در میان «داستان اسباب بازی» از همه ارزش سینمایی بیشتری دارد و ادامه دهنده میراثی است که لسه تر در دهه نود بنیان گذاشت.
در جست و هوا نیمو (Finding Nemo)؛ ۲۰۰۳
امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
باز هم کمپانی پیکسار و این بار کاری از لی آنکریچ و اندرو استانتون. انیمیشنی که زیر دریا می گذرد و داستان یک دلقک ماهی و پسرش نیمو است که روزی اسیر یک تور ماهیگیری بزرگ می شود و پدرش سفری را در جست و هوا او شروع می کند.
اینترتینمنت ویکلی (۱۰۰ از ۱۰۰): حتی اگر هفت دریا را هم زیر پا بگذارید نمی توانید چیزی زیباتر، بامزه تر و هنرمندانه تر از اثر اریجینال «در جست و هوا نیمو» بیابید. این بار پدر قهرمان قصه است علی رغم زیاد انیمیشن ها که مادر نقش مهم را بازی می کند. پیکسار با این انیمشین می تواند هم فرزند ها و هم بزرگترها را درگیر کند. شوخ طبعی این انیمیشن آنقدر تر و تازه است که عاری از هرگونه سانتی مانتالیسم بیش از حد به نظر می رسد. انرژی بصری آن شگفت انگیز هست. اگرچه لوگوی دیزنی هم روی این انیمیشن تظاهر می کند ولی هیچ مخلوقی شبیه کاراکترهای دیزنی در آن نیست. این فیلمی کاملا متعلق به پیکسار است.
شهر اشباح (Spirited away)؛ ۲۰۰۱
امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
هایائو میازاکی بی تردید مشهورترین انیمیشن ساز ژاپن، مدیر کمپانی انیمیشن گیبلی هست. چیچیرو دختر ۱۰ساله عبوسی است که همراه با خانواده اش به حومه شهر می روند و در جهانی سرگردان می شوند که الهه ها، جادوگرها و ارواح بر آن حکمرانی می کنند.
بالتیمورسان (۱۰۰ از ۱۰۰): این یک شاهکار بصری راجع به دختر ترسیده کوچکی است که به سفری نفس گیر جهت آشنایی خودش دست می زند. و همه سرگرمی در همان سفر اتفاق می افتد. با وجود سورئالیسم بصری اش ماجرای چرخش هویت و پیغام اجتماعی/ بوم شناختی فیلم آن را تبدیل به تمثیلی از یک حکایت اخلاقی می کند. هر چیزی را که راجع به دنیای مدرن می دانیم فیلم دور سرش می چرخاند و هیولاها و جادوگرها و حیوانات را جایگزین آن می کند. این انیمیشن احتمالا شبیه به هیچ دیگری نیست که پیش از آن دیده اید.
داستان اسباب بازی (toy story)؛ ۱۹۹۵
امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
جان لسه تر مغز متفکر کمپانی پیکسار با این انیمیشن انقلابی در صنعت انیمیشن ها به پا کرد و نخستین انیمیشنی را که همه صحنه هایش به وسیله گرافیک کامپیوتری طراحی شده است بودند، ساخت. داستان عروسکی به اسم وودی که هنگامی که پسربچه صاحبش اندی صاحب یک آدم آهنی فضانورد به اسم باز می شود جایگاه خودش را در خطر می بیند.
واشنگتن پست (۱۰۰ از ۱۰۰): این فیلمی است که باید دید. باید راجع به اش حرف زد و باید برنامه ریزی کرد تا دوباره آن را دید. نوعی افسون ابزورد و گیج کننده در فیلم وجود دارد که به آن حس آشنایی با راوی و کاراکترها کمک زیادی می کند. انیمیشنی که فرزند ها را سرخوش می کند و والدین ارزش را مسحور می سازد. به طرزی جادویی این نخستین انیمیشن کامپیوتری هوشمندانه ساخته شده: پیچیده با اکشن سریع و کمدی الهام بخش هست. علاوه بر ابداعاتش در سبک و ساختار داستان مجذوب کننده ای هم دارد.
درون بیرون (inside out)؛ ۲۰۱۵
شاهکار پیتداکتر و رونی دل کارمن یک انیمیشن روانشناسانه است که قصه اش داخل مغز دختربچه ای به اسم رایلی می گذرد با احساسات مهم مشمول بر شادی، غم، خشم، نفرت و وحشت که از ابتدای کودکی همراهش هستند و زیستش را میسر می کنند. مهاجرت رایلی به همراه خانواده اش به شهری دیگر امنیت روانی اش را به هم می زند.
هیت فیکس (۱۰۰ از ۱۰۰): وقت به آنچه در دنیا واقعی رخ می دهد نگاه می کنید داستان داکتر و دل کارمن مقیاس خیلی خیلی کوچکی دارد. ولی آنها جهت ساخت این انیمیشن کار بسیار قدرتمندی انجام داده اند. جهت اینکه به درون آشفته و متلاطم و بااهمیت یک کودک تا جایی که ممکن بوده با احترام نزدیک شده است اند. در اجرا، این پانزدهمین انیمیشن پیکسار ثابت می کند که آنها بزرگترین ایده هایی را که یک استودیوی انیمیشن سازی می تواند داشته باشد، خلق می کنند.
سه قلوهای بلویل (The Triplets of Belleville)؛ ۲۰۰۳
امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
این انیمیشن روشنفکرانه تر و خاص تر از بقیه هست. محصول فرانسه و کاری از هنرمند قدر فرانسوی در ساخت انیمیشن سلیوین شومه. نوه پیرزنی در جریان مسابقه های دوچرخه سواری توردوفرانس دزدیده می شود. مادام سوزا به همراه سگش و خواهران سه قلوی بلویل تیمی را جهت پیدا کردن نوه اش تشکیل می دهند.
تایم (۱۰۰ از ۱۰۰): این انیمیشن فوق العاده هست. هیچ رقیبی جهت چنین تخیل محظوظ کننده ای وجود ندارد. تخیل شومه خارق العاده است و تصاویری را به هم پیوند می دهد که می توانید قسم بخورید فقط در رویاهایتان شاهدش بوده اید. سریع، بامزه، غیرقابل انتظار و البته انیمیشنی است که خرق عادت می کند. ممکن است یک انیمیشن محسوب شود ولی علاوه بر آن محصول ذهن هنرمندانه ای است که حتی مغرورترین و سختگیرترین منتقدان را هم به زانو در می آورد. قصه اش قابل لمس است و طنزی طعنه خانمانه و گروتسک در آن به چشم می خورد.
داستان شاهزاده زن کاگویا (The Tale of the Princess Kaguya)؛ ۲۰۱۳
امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
ایزائو تاکاهاتا به اندازه هایائو میازاکی در دنیا آشنا شده است نیست. او سراغ یک افسانه قدیمی رفته و در واقع قصه اقتباسی از «شاهزاده خانمی از ماه» است که ژاپنی ها فیلمش را هم ساخته اند. دختری از ماه به زمین فرستاده می شود و پیرمرد و پیرزنی او را به فرزندی قبول می کنند ولی حالا که بزرگ شده است باید دوباره به ماه برگردد.
تلگراف (۱۰۰ از ۱۰۰): یک اثر هنری دوست داشتنی است که احساسات و حال و هوایش در لحظه های مشخصی از این نقاشی های ثابت به تماشاگر انتقال داده می شود. داستان راحت ای که از یک قصه فولکلور مربوط به قرن دهم اقتباس شده است و به نحوه فریب آمیزی راحت بنظر می رسد در حالی که به شدت پیچیده هست. این یک سفر شگفت انگیز جهت چشمانتان هست. رنگ های نرم، لحظات باوقار به همراه هم قشنگی غیرقابل توصیف زندگی روی زمین را به تصویر می کشند.
واژه های کلیدی: داستان | پیکسار | کمپانی | داستان | انیمیشن | منتقدان | انیمیشن | اخبار فرهنگی و هنری
