بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار حوادث عکس ، پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه، بنیتا&quot، خانواده &quot+ سیاه‌پوش شد

    پدربزرگ بنیتا در گوشه‌ای از دیوار منزل ایستاده است و با حالتی بهت زده می‌گوید: «ما اشد مجازات را می‌خواهیم.» 

    عکس ، پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه، بنیتا&quot، خانواده &quot+ سیاه‌پوش شد

    پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه/خانواده "بنیتا" سیاه پوش شد+عکس

    عبارات مهم : جمعیت

    پدربزرگ بنیتا در گوشه ای از دیوار منزل ایستاده است و با حالتی بهت زده می گوید: «ما اشد مجازات را می خواهیم.»

    به گزارش ایلنا، جلوی درِ منزل بنیتای ۸ ماهه را جمعیتی پر کرده است که از پنجشنبه هفته گذشته یا به دنبال او بودند و یا خبر سالم بودن این کودک هشت ماهه را دنبال می کردند.

    مردمی که سراسیمه خود را به محل زندگی بنیتا رساندند تا از صحت خبر مطمئن شوند، در این بین مردی می گوید کاش واقعی نبود. اتفاق درست در کمتر از یک دقیقه اتفاق افتاد، پدر بنیتا جهت بیرون آوردن ماشین پیاده می شود و سارقان در کمتر از چند ثانیه با سوار شدن بر خودرو، بنیتا را از منزل دور می کند.

    عکس ، پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه، بنیتا&quot، خانواده &quot+ سیاه‌پوش شد

    طبق گفته پلیس آگاهی پایتخت کشور عزیزمان ایران دو سارق اقدام به این کار کردند که بعد از یک هفته دستگیر شدند و آخر جسد بنیتا در همان ماشین در یکی از خیابان های پاکدشت پیدا شد.

    پدربزرگ بنیتا در گوشه ای از دیوار منزل ایستاده است و با حالتی بهت زده می گوید، «ما اشد مجازات را می خواهیم.»

    پدربزرگ بنیتا در گوشه‌ای از دیوار منزل ایستاده است و با حالتی بهت زده می‌گوید: «ما اشد مجازات را می‌خواهیم.» 

    یکی از مردانی که در کنار پدربزرگ بنیتا ایستاده هست، می گوید: «همون روزی که بنیتا گم شد به کمک پدر بنیتا اومدیم حتی تا چند روز اول شب ها تا دیروقت در حاشیه های پایتخت کشور عزیزمان ایران به دنبال ردی از بنیتا بودیم، به ما اطمینان می دادند که بنیتا سالم به منزل برمی گردد، ولی امروز جسد این فرزند پیدا شده.»

    ناگهان بین همهمه و صدای جیغ زن هایی که در داخل منزل هستند و تکرار صحنه مردهایی که روی زمین نشسته اند و یا به دیوار تکیه داده اند ناگهان همهمه ای دیگر می پیچد.

    ماشینی سفید رنگ آرام آرام به جمعیت نزدیک می شود و زنی خمیده ولی جوان از آن بیرون می آید، مردی در کنارش است که بخش زیادی از وزن زن را به دوش می کشد، مادر بنیتا از درمانگاه برگشته هست. از بین مردها عبور می کند به داخل حیاط کوچک منزل می رود به کفش های تلمبار شده است جلوی در نگاه می کند و باز صدای شیون و زاری در محله می پیچد.

    عکس ، پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه، بنیتا&quot، خانواده &quot+ سیاه‌پوش شد

    خانه با یک در کوچک از حیاط جدا می شود و به محض ورود تخت و وسایل بنیتا جلب توجه می کند، ناگهان مادربزرگ بنیتا به میان خبرنگاران می آید و می گوید: «من مادربزرگ بنیتا هستم.»

    ساک بنیتا داخل ماشین بود، هنگامی که ماشین پیدا شد؛ ساک بنیتا دست نخورده بود، ماشین سالم بود، ولی بنیتا مرده بود. درست در همین لحظه مادر بزرگ بنیتا با حالتی غیرارادی بر سر می کوبید. عده ای او را دوباره به داخل اتاق می برند. پرده های در کوچک ورودی منزل کشیده می شود و درها نیز بسته و باز هم صدای شیون و زاری در فضای حیات و منزل می پیچد. منزل ای که هر لحظه به جمعیت برابر آن افزوده می شود. جمعیتی که لباس سیاه بر تن دارند.

    پدربزرگ بنیتا در گوشه‌ای از دیوار منزل ایستاده است و با حالتی بهت زده می‌گوید: «ما اشد مجازات را می‌خواهیم.» 

    عکس ، پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه، بنیتا&quot، خانواده &quot+ سیاه‌پوش شد

    واژه های کلیدی: جمعیت | دیوار | زندگی | ماشین | پدربزرگ | اخبار حوادث

    عکس ، پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه، بنیتا&quot، خانواده &quot+ سیاه‌پوش شد

    عکس ، پایان تلخ زندگی نوزاد ۸ ماهه، بنیتا&quot، خانواده &quot+ سیاه‌پوش شد

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار