بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی‌های همه فن حریف

    در میان كشورهای شرق آسیا – و حتی شاید در جهان- ژاپن نخستین كشوری است كه از همان نخستین سال‌های پیدایش سینما فیلمسازی را تجربه كرده‌است.بنابراین ژاپن را می‌توان

    موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی‌های همه فن حریف

    موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی های همه فن حریف

    عبارات مهم : زندگی

    در میان كشورهای شرق آسیا – و حتی شاید در جهان- ژاپن نخستین كشوری است كه از همان نخستین سال های پیدایش سینما فیلمسازی را تجربه كرده است.بنابراین ژاپن را می توان یكی از قدیمی ترین كشورهای صاحب سبك در صنعت سینما دانست.

    به گزارش همشهری، در طول تاریخ سینما و در دوره های متفاوت جریان های تأثیر گذار مختلفی در این سینما پدید آمده و آثار بسیار مهمی ساخته اند كه بعضی از آنها جزو بااهمیت ترین آثار تاریخ سینماست. ژاپنی ها تقریبا در هر ژانری فیلم ماندگار و جریان ساز دارند، از فیلم های اكشن و مبارزه ای گرفته تا درام های جنگی و خانوادگی نفس گیر و انیمیشن. در هر دوره ای بعضی از كارگردانان ژاپنی با آثاری كه ساخته اند توانسته اند تأثیرات شگفت انگیزی بر سینما و سینماگران دنیا بگذارند.

    چهره های سرشناسی چون یاسوجیرو اوزو، آكیرا كوروساوا، شوهی ایمامورا، كنجی میزوگوچی، ماساكی كوبایاشی، هایائو میازاكی، تاكشی كیتانو، هیركازو كورئیدا و تاكشی میكه از بااهمیت ترین كارگردانانی هستند كه در دوره های زمانی متفاوت توانسته اند در ژانرهای گوناگون فیلم های دوام بسازند. البته از شروع قرن بیستم با جهش شگفت انگیز سینمای كره و چین و حتی بعضی كشورهای كوچك تر و تازه نفس تر در شرق آسیا گاهی سینمای ژاپن در بین مخاطبان سینمای دنیا به حاشیه رفته و این عنوان در سال های اخیر نمود بیشتری هم پیدا كرده هست، ولی هنوز هم فیلم هایی در این كشور ساخته می شود كه مخاطبان سراسر دنیا را هیجان زده كند.

    موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی‌های همه فن حریف

    اعترافات

    كانایی میناتو یكی از مشهور ترین و بااهمیت ترین رمان نویسان معاصر ژاپن. او به عنوان یكی از معدود نویسندگان زن این كشور رمان های ترسناك و روانشناسی پرفروشی می نویسد. نخستین رمانی كه میناتو نوشت نه تنها با تحسین و تمجید فراوانی مواجه شد و فروش بسیار بالایی كرد؛ بلكه تنها دو سال بعد از انتشار، یك نسخه سینمایی هم از آن ساخته شد. رمانی دلهره آور به نام «اعترافات» كه میناتو در سال ۲۰۰۸نوشت و تتسویا ناكاشیما با یك عوض کردن مسیر ناگهانی در كارنامه سینمایی اش، آن را در سال ۲۰۱۰ساخت. ناكاشیما پیش از این فیلم های خوب و جذابی ساخته بود، ولی «اعترافات» نقطه عطفی در كارنامه این كارگردان خوش ذوق است.

    در میان كشورهای شرق آسیا – و حتی شاید در جهان- ژاپن نخستین كشوری است كه از همان نخستین سال‌های پیدایش سینما فیلمسازی را تجربه كرده‌است.بنابراین ژاپن را می‌توان

    او خوش ذوق هست؛ آیا كه احاطه كاملی به مقوله رنگ دارد و با استفاده از رنگ بندی مناسب در كارهایش می تواند به خوبی اتمسفر فضای مورد نظرش را به مخاطب نشان دهد. این توانایی در ایجاد حس و حال مناسب فیلم «اعترافات» به او كمك زیادی كرده هست. فیلم داستان معلمی است به نام یوكو موریكوچی(تاكاكو ماتسو) كه به تازگی دختر كوچكش را از دست داده و تصمیم دارد دیگر به مدرسه نیاید. با این حال در آخرین روز كلاس، او كه مطمئن است دخترش تصادفی نمرده و به دست دو نفر به قتل رسیده، بازی موش و گربه عجیبی را با شاگردانش شروع می كند. موریكوچی می داند دو نفری كه دخترش را به قتل رسانده اند در كلاسش حضور دارند، ولی نام آنها را نمی داند و این بازی جهت شناختن آن هاست.

    فیلم در چند پرده روایت می شود و آدم های متفاوت به بیان یك اتفاق مشترك از زوایه نگاه خودشان می پردازند. در این اعترافات هر كسی بخش هایی تیره و تار از شخصیت خودش را بروز می دهد و این مسئله موریكوچی را به كشف حقیقت نزدیك می كند. فیلم پر از فلاش بك، غافلگیری و صحنه های نفس گیر است و به خوبی می تواند تا آخر تماشاگر را میخكوب كند. این فیلم نگاه ۱۰۰درصد به معصومیت كودكان را با توجه به بزرگ شدن در شرایط متفاوت خانوادگی و اجتماعی رد می كند.

    موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی‌های همه فن حریف

    سه گانه خشونت

    در میان كشورهای شرق آسیا – و حتی شاید در جهان- ژاپن نخستین كشوری است كه از همان نخستین سال‌های پیدایش سینما فیلمسازی را تجربه كرده‌است.بنابراین ژاپن را می‌توان

    مگر می شود از سینمای ژاپن حرف زد و سراغ فیلم های «یاكوزا»یی را نگرفت؟ درست مثل این است كه از سینمای ایتالیا بگوییم و توجهی به فیلم های مافیایی اش نداشته باشیم. در سال های گذشته فیلم های زیادی با عنوان یاكوزا در ژاپن ساخته شده است ولی یكی از آنها بیش از همه مورد توجه قرار گرفته هست. كمتر كسی است كه علاقه به فیلم های اكشن و جنایی شرق آسیا داشته باشد و تاكشی كیتانو را نشناسند. كارگردان و بازیگر سرشناسی كه فیلم های اكشن و جنایی او طرفداران زیادی هم در كشورش و هم در سراسر دنیا دارد.

    موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی‌های همه فن حریف

    هر چند تعداد مخالفان فیلم های او نیز كم نیست. با این حال جدی ترین منتقدان و علاقه مندان به سینمای كیتانو هر لحظه در مورد اثر جدیدش كنجكاو هستند؛ به خاص اگر راجع به موضوعی چون یاكوزا باشد.كیتانو را كه سینما دوستان دنیا زیاد با فیلم هایی چون «برادر»، «زاتویچی»، «عروسك ها» و «پلیس خشن» می شناسند، در سال ۲۰۱۰تصمیم گرفت اكشنی جنایی راجع به یاكوزا بسازد كه نتیجه اش شد فیلم «خشونت». البته او در این فیلم به سراغ داستان متفاوتی از جماعت یاكوزا رفت و به جای آنكه مانند هر لحظه سراغ درگیری پلیس و یاكوزا برود، فیلمنامه اش را بر مبنای یك جنگ داخلی بین دو گروه شرقی و غربی این باند مخوف مافیایی نوشته هست. جایی كه شخصیت ها جهت رسیدن به قدرت زیاد به جان هم می افتند و در این راه با توجه به جنایتكار بودن ارزش از هیچ خیانت و تسویه حسابی دریغ نمی كنند.

    شخصیت مهم فیلم اوتومو نام دارد كه خود كیتانو نقش او را بازی می كند. اوتومو یكی از عالی ترین و تواناترین مأموران یاكوزایی است كه در شروع این جنگ داخلی یكی از نقاط مركزی داستان هم به شمار می رود. او در این جنگ تصمیم می گیرد هم جان خودش را نجات دهد و هم انتقام دوستان كشته شده است اش را بگیرد. پس، وارد بازی خطرناكی می شود.این فیلم نخستین بار در جشنواره كن به نمایش درآمد و واكنش های متفاوتی را برانگیخت. با این حال همه بر این نظر بودند كه «خشونت» فیلم تكان دهنده و متفاوتی هست. بعد از آن كیتانو در سال ۲۰۱۲قسمت دوم داستان زندگی اوتومو را ساخت و در جشنواره ونیز از آن رونمایی كرد. با استقبال خوبی كه از «آن سوی خشونت» شد، كیتانو تصمیم گرفت قسمت سوم را هم بسازد و همه منتظرند ببینند در پاییز ۲۰۱۷این كارگردان مشهور چگونه سه گانه خود را راجع به یاكوزا به آخر می برد.

    باد بر می خیزد

    هر چند مدتی است خبرهای امیدواركننده ای شنیده می شود كه احتمال دارد هایائو میازاكی، نابغه انیمیشن سازی تاریخ سینما به سینما برگردد و فیلم جدیدی را كارگردانی كند، ولی تا آن وقت «باد برمی خیزد» آخرین فیلم كارنامه اوست.این فیلم كه در سال ۲۰۱۳ساخته شد، مثل باقی كارهای میازاكی یكی از عالی ترین هاست. كمتر كارگردانی در دنیای سینما پیدا می شود كه هر چه ساخته قابل دیدن و دوست داشتنی باشد و بدون شك میازاكی یكی از آن هاست. در آخرین فیلم میازاكی تا امروز، علی رغم دفعات قبل همه چیز در واقعی ترین شكل خود اتفاق می افتد و خبری از فانتزی های كودكانه نیست. «باد بر می خیزد» برداشتی آزاد از داستان زندگی جیرو هوریكوشی هست. او یكی از بااهمیت ترین طراحان جنگنده های ژاپن در طول جنگ جهانی دوم بود كه محصولاتش تأثیرات مهمی در صنعت هواپیماسازی گذاشت، ولی میازاكی در فیلمش چندان توجهی به واقعیات زندگی او ندارد.

    میازاكی در فیلم خود به روایت زندگی پسربچه ای به نام جیرو می پردازد كه آرزوی خلبان شدن دارد، ولی به علت ضعیف بودن چشمانش و عطشی كه جهت پرواز و پریدن دارد به سمت طراحی هواپیما سوق داده می شود. جیرو سال ها با زحمت و مشکل زندگی می كند و دست آخر به آرزویش می رسد و هواپیماهای بی نظیری را طراحی كند، ولی استفاده از جنگنده های او در جنگ جهانی دوم جیرو را به این فكر وا می دارد كه آیا واقعا قرار بودرؤیای بچگی اش به این فاجعه ختم شود؟! انیمیشن «باد برمی خیزد» به علت داشتن یك سری سكانس های تلخ و تكان دهنده و استفاده از دیالوگ هایی خاص و كمتر شنیده شده است در آثار میازاكی اثری است كه انگار مخاطبش كودكان نیستند. درحالی كه این روزها دنیا انیمیشن در تسخیر انیمیشن های كامپیوتری هالیوودی هست، دیدن انیمیشنی با نقاشی های دو بعدی كه از نظر رنگ آمیزی و جزئیات، استادانه طراحی و روح بزرگی در آن دمیده شده است به نظر غنیمت بزرگی می رسد. «باد بر می خیزد» كه همچون دیگر آثار میازاكی محصول استودیو جیبلی است نامزد جایزه اسكار عالی ترین انیمیشن سال شد و با صرف بودجه ای ۳۰میلیون دلاری ۱۳۰میلیون در دنیا فروخت.

    خواهر كوچك ما

    یكی از شاخصه های مهم سینمای ژاپن از ابتدا تا كنون تمركز خاص و منحصر به فرد فیلم های بعضی از كارگردانان مشهور این كشور به شرح شیوه ارتباط با افراد با یكدیگر هست. مهم مهم كه گاهی اوقات تصور می شود شرح آن اهمیت چندانی ندارد. از میان تجربه های تازه سینمای ژاپن در این زمینه فیلم «خواهر كوچك ما» به كارگردانی هیركازو كورئیدا از عالی ترین هاست؛ فیلمی كه این كارگردان مشهور در سال ۲۰۱۵ساخت و یكی از فیلم های بخش مسابقه جشنواره كن بود. هر چند «خواهر كوچك ما» در آن جشنواره جایزه ای به دست نیاورد، ولی با تحسین بی شماری مواجه شد. كورئیدا فیلمنامه این فیلم را بر مبنای كتاب پرفروش «خاطرات اوماماچی» نوشته نویسنده مشهور ژاپنی آكیمی یوشیدا به نگارش درآورده هست. داستان راجع به سه خواهر است كه با هم زندگی می كنند.

    آنها یك روز خبردار می شوند پدرشان كه پیش از این با زن دیگری غیراز مادر آنها ازدواج كرده بود، در گذشته هست. این سه خواهر زمانی كه به مراسم خاكسپاری پدرشان می روند با خواهر ناتنی نوجوان خود مواجه می شوند. آنها از او می خواهند اگر میل به دارد جهت زندگی پیش آنها برود و خواهر كوچك هم قبول می كند. به این ترتیب ماجرای فیلم وارد رابطه جالب و غافلگیر كننده سه خواهر با خواهر ناتنی ارزش می شود.برای هر یك از این خواهرها كه شخصیت متفاوتی دارند، اتفاقات تلخ و شیرینی می افتد و در همه لحظات فیلم، آنها بدون كمترین تعلیق آزاردهنده ای در كنار هم زندگی می كنند. فیلمی كه كورئیدا ساخته سادگی و صمیمیت عجیبی دارد و این بااهمیت ترین نقطه قوت آن هست. او بر جزئی ترین روابط انسانی بین این چهار خواهر تأكید دارد، البته بدون تمركز بر داستانی خاص یا اتفاقی بزرگ. در حقیقت كورئیدا تصمیم گرفته بخش از زندگی را بدون هیچ گونه دخل و تصرف اغراق آوری برش بزند و جلوی دوربین به نمایش بگذارد. احتمالا حال بسیاری از مخاطبان فیلم قبل و بعد از دیدن فیلم كاملا متفاوت خواهد بود.

    پسر كو ندارد نشان از پدر

    هیركازو كورئیدا از بااهمیت ترین كارگردانان معاصر ژاپنی است كه به علت ساخت درام های خانوادگی تأثیرگذار از شهرتی جهانی برخوردار هست. این كارگردان مشهور در سال ۲۰۱۳فیلم تحسین شده است «پسر كو ندارد نشان از پدر» را به نویسندگی و كارگردانی خودش جلوی دوربین برد. فیلم توانست در جشنواره كن جایزه خاص هیأت داوران را به دست آورد. دو خانواده نونومیا و سایكی در دو نقطه متفاوت ژاپن در حال گذراندن زندگی آرامی هستند. خانواده نونومیا یك پسر ۶ساله به نام كیتا دارند كه تنها فرزندشان هست؛ آیا كه میدوری، مادر خانواده دیگر قادر به فرزند دار شدن نیست.

    خانواده سایكی هم یك پسر فرزند شش ساله به نام ریوسی دارند كه سومین فرزند آن هاست. همه چیز جهت این دو خانواده به شكلی عادی می گذرد و آنها از وجود هم بی اطلاع هستند تا اینكه از طرف بیمارستان با آنها تماس می گیرند و متوجه می شوند كه در لحظه تولد، پسرهای ارزش با هم عوض شده است اند. خبری كه ضربه ای مهلك به آرامش هر دو خانواده می زند. ریوتا به عنوان یك مهندس موفق ساكن توكیو هنگامی که می فهمد پدر واقعی كیتا نیست با وجود مخالفت همسرش میدوری تصمیم مشکل می گیرد. او اعتقاد است پسرها باید به خانواده های خودشان برگردانده شوند و بعد از آن، دو خانواده همدیگر را نبینند؛ چون به اعتقاد او این ندیدن باعث می شود هر دو خانواده بعد از مدتی به اتفاقی كه افتاده عادت كنند و همه چیز به حالت قبل بازمی گردد. ریوتا بالاخره موفق می شود همسرش و اعضای خانواده سایكی را به انجام چنین كاری راضی كند و آنها بدون اینكه به كیتا و ریوسی چیزی بگویند و نظر آنها را جویا شوند، این كار را انجام می دهند. علی رغم تصور ریوتا این تصمیم شروع یك بحران بزرگ معنوی جهت اعضای هر دو خانواده است و جالب اینجا ست كه این بحران از خود او شروع می شود.

    یكی از بزرگ ترین شاخصه های فیلم این است كه كارگردان قصد ندارد تصمیم ریوتا را قضاوت كند؛ بلكه با دقیق شدن در جزئیات، نتیجه چنین تصمیمی را از منظری كاملا انسانی به تصویر می كشد. فیلم لحظات احساسی فراوانی دارد و اگر جاهایی بغض تان شكست و گریه كردید خیلی تعجب نكنید؛ آیا كه فیلم دست روی نقاط حساس و احساسی انسانی زیادی می گذارد. ماساهارو فوكویاما، ماچیكو اونو، یوكو ماكی، جون كونیمورا و ماچیكو اونو بازیگران مهم فیلم هستند.

    مثل یك عاشق

    تعجب نكنید؛ یكی از تحسین شده است ترین فیلم های چند سال اخیر سینمای ژاپن به كارگردانی یكی از بزرگ ترین كارگردانان تاریخ سینمای کشور عزیزمان ایران ساخته شده است هست. زنده یاد عباس كیارستمی در سال ۲۰۱۲فیلم «مثل یك عاشق» را در ژاپن می سازد كه به نوعی آخرین فیلم بلند رسمی كارنامه كاری اوست. فیلمی با مدل داستان گویی «كپی برابر اصل» كه چندان شباهتی با آثار مطرح كیارستمی در گذشته ندارد و شاید به همین علت باز هم بسیاری از منتقدان با دیدن آن غافلگیر شدند و نظرهای متناقضی در مورد آن بیان كردند. كیارستمی هر لحظه از علاقه اش به سینمای ژاپن صحبت كرده بود و حتی در دهه ۹۰میلادی دیدار صمیمانه ای هم با آكیرا كوروساوا در منزل او داشت كه در آن ملاقات كارگردان مشهور ژاپنی به تحسین دنیای فیلمسازی كیارستمی پرداخته بود.

    به همین علت شاید بتوان «مثل یك عاشق» را ادای دین این كارگردان مشهور ایرانی به سینمای مورد علاقه اش دانست. این فیلم داستان دختر جوانی است به نام آكیكو (رین تاكاناشی) كه علاوه بر درس خواندن به كار در یك كافه مشغول هست. یك شب او با استاد دانشگاه پیر و ۸۰ ساله ای به نام تاكاشی(تاداشی اوكونو) آشنا می شود.با گذشت وقت آكیكو مثل دختر نداشته تاكاشی می شود. این دختر جوان نامزد خشن و بدقلقی به نام نوریاكی دارد كه با او بدرفتاری می كند. نوریاكی كه تاكاشی را نمی شناسد در نخستین برخورد فكر می كند او پدربزرگ آكیكو است و او را به شكل رسمی از تاكاشی خواستگاری می كند، ولی تاكاشی كه براساس تجربه اش حدس می زند نوریاكی همسر مناسبی جهت آكیكو نیست، مخالفت می كند و كلا رأی دختر را می زند. این اتفاق باعث بروز اختلاف شدیدی بین نوریاكی و آكیكو می شود. بالاخره یك شب دختر طی یك تماس تلفنی مضطربانه از تاكاشی درخواست كمك می كند و این باعث بروز اتفاقی تلخ می شود.

    به نظر منتقدان كیارستمی آن قدر در شرح زندگی مدرن ژاپنی ها دقیق بوده كه بدون دیدن نام كارگردان اثر شاید كسی متوجه نشود كارگردان «مثل یك عاشق» غیرژاپنی هست. طراحی داخلی محل كار آكیكو و منزل پیرمرد بی نقص و درجه یك هست. به گفته یكی از منتقدان مشهور صحنه های شبانه خیابانی فیلم یادآور «راننده تاكسی» مارتین اسكورسیزی هست. كیارستمی در آخرین فیلم خود بار دیگر عادت همیشگی خود؛ یعنی اصل آخر بندی غافلگیركننده را رعایت كرده و درست آنجایی كه مخاطب منتظر است ببیند بقیه داستان چه می شود فیلم را تمام می كند و مخاطب با كلی دغدغه و سؤال كه خودش باید پاسخ آنها را پیدا كند تنها می ماند.

    سیزده آدمكش(جنگجو)

    سال ها بود در ژاپن فیلم درست و حسابی راجع به سامورایی ها ساخته نمی شد و این مبارزان عدالت خواه و قدیمی جایگاه خود را در میان آثار سینمای این كشور از دست داده بودند. تا اینكه در سال ۲۰۱۰تاكشی میكه یكی از پركارترین كارگردانان سینمای ژاپن با ساخت «۱۳آدمكش» این ژانر را احیا كرد و نفس تازه ای به آن بخشید. داستان این فیلم كه رگه های تاریخی واقعی هم در آن وجود دارد در میانه های قرن نوزدهم میلادی می گذرد. ناریتسوگو ماتسودا حاكمی ظالم و خونخوار است كه بدون هیچ رحمی در حال قتل عام و آزار اذیت مردمان زیر دست خود است.

    ناریتسوگو در آرزوی تبدیل شدن به یك «شوگان» است و قصد دارد هر طور است به آن برسد حتی با گذشت از برادرش كه هم اكنون یك شوگان مشهور هست. شوگان در سنت امپراتوری قدیم ژاپن به بالاترین درجه نظامی حاكم می گفتند. معمولا آدم هایی كه به این درجه می رسیدند تبدیل به دیكتاتورهایی غیرقابل كنترل می شدند. نزدیك شدن ناریتسوگو به مقام «شوگان» هم می توانست اتفاق هولناكی جهت زیردستان و رعیت باشد. در این شرایط یك سامورایی عدالت طلب به نام شینزائمون ماموریت پیدا می كند قبل از آنكه ناریتسوگو همه موانع مورد نیاز را جهت شوگان شدن از سر راه بردارد، او را به قتل برساند. او در این راه ۱۱سامورایی دیگر را فرا می خواند تا به جنگ ناریتسوگو برود. در میانه راه و بعد از آنكه شینزائمون مجبور می شود به علت خیانت یك نفر مسیر كوهستان را جهت رسیدن به محل زندگی ناریتسوگو گزینش كند یك سامورایی دیگر هم كه در ابتدا حكم راه بلد آن هاست به جمع این ۱۲نفر اضافه می شود.اینگونه است كه این ۱۳نفر مبارزه خود را جهت از میان برداشتن ناریتسوگو شروع می كنند.

    گورو ایناكاگی، كوجی یاكوشو، میكیجیرو هیرا و هیروكی ماتسوراكا بازیگران مهم فیلم هستند. فیلم سه بخش دارد كه پرداخت و كارگردانی آنها تماشایی هست. بخش اول به معرفی ناریتسوگو و ظلم هایی كه به مردم روا داشته تخصیص داده شده است دارد. در بخش دوم مراحل جمع شدن ۱۳سامورایی به تصویر كشیده می شود و فصل سوم هم مبارزه نهایی سامورایی ها با لشگر ناریتسوگو هست. جنگ نهایی این فیلم یكی از باشكوه ترین و تأثیرگذارترین مبارزات جمعی فیلم های قرن بیستم هست. تاكشی میكه بدون افتادن در دام احساسات و با تأثیرپذیری از بزرگانی چون كوروساوا و كوبایاشی فیلمی حماسی و ماندگار خلق كرده است.

    واژه های کلیدی: زندگی | داستان | داستان | سینمای | خانواده | سینمایی | اخبار فرهنگی و هنری

    موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی‌های همه فن حریف

    موفق ترین فیلم های ژاپنی، این چشم بادامی‌های همه فن حریف

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار