بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی انتقادی که سرخوردگی اجتماعی ایجادکند بد است/ حرف زیباکلام جهت کناررفتن جهانگیری را قبول ندارم ، مرعشی

    قرار بود راجع به «پشیمان» بودن یا نبودن از رأی دادن به روحانی با او صحبت کنیم. زبانش معمولا به شوخی باز است و گاهی جدی هایی را در بین همین شوخی ها مطرح می کند.

    انتقادی که سرخوردگی اجتماعی ایجادکند بد است/ حرف زیباکلام جهت کناررفتن جهانگیری را قبول ندارم ، مرعشی

    مرعشی:انتقادی که سرخوردگی اجتماعی ایجادکند بد است/حرف زیباکلام جهت کناررفتن جهانگیری را قبول ندارم

    عبارات مهم : ایران

    قرار بود راجع به «پشیمان» بودن یا نبودن از رأی دادن به روحانی با او صحبت کنیم. زبانش معمولا به شوخی باز است و گاهی جدی هایی را در بین همین شوخی ها مطرح می کند. آنجا که می گوید: «حتی اگر آقای روحانی آلزایمر بگیرد و همه اینها را یادش برود، ما یادمان نمی رود که آقای روحانی از آقای جلیلی بهتر هست، روحانی از آقای رئیسی بهتر است».

    انتقادی که سرخوردگی اجتماعی ایجادکند بد است/ حرف زیباکلام جهت کناررفتن جهانگیری را قبول ندارم ، مرعشی

    سیدحسین مرعشی، عضو شورای مرکزی کارگزاران، یکپارچه دفاع بود و من تلاش داشتم تا نقدهای وارد به روحانی را مطرح کنم. بااین حال آنچه می شنیدم زیاد از جنس دفاعیاتی بود که در ایام انتخابات مردم را به همکاری سیاسی دعوت کرد. حدودا ٤٥دقیقه از آن گفت وگو گذشته بود که با گفتن این جمله که «روحانی باید بماند و باید او را تقویت کنیم»، مصاحبه را به آخر برد، قرار بود عازم قم شود.

    آقای مرعشی شما حساب توییتر دارید؟

    قرار بود راجع به «پشیمان» بودن یا نبودن از رأی دادن به روحانی با او صحبت کنیم. زبانش معمولا به شوخی باز است و گاهی جدی هایی را در بین همین شوخی ها مطرح می کند.

    بله. ولی دو پست زیاد منتشر نکردم.

    چرا؟

    حضور در اینترنت خیلی وقت می برد. من هم به اندازه کافی سرم شلوغ هست. من تجربه سایت را هم دارم. جهت اینکه حرفه ای شوید تا فالوئرهای خود را حفظ کنید، حتما باید مطلب ارائه بدهید و همین یک مقدار کار شما را مصنوعی می کند.

    سؤال را از این جهت پرسیدم که یک کاربر توییتر با توجه به بعضی از خودانتقادی های مسئولان دولتی یا شهری در فضای توییتر نوشته بود: «خوب است که مسئولان پرسشها را در توییتر مطرح کنند و ما اینجا پرسشها را حل کنیم!» حکایت این روزهای ماست… .

    انتقادی که سرخوردگی اجتماعی ایجادکند بد است/ حرف زیباکلام جهت کناررفتن جهانگیری را قبول ندارم ، مرعشی

    ببینید! مقداری این فضاها مصنوعی شده است هست. یک زماني مسئولی در این فضا اعلام موضع یا از این طریق با مردم ارتباط برقرار می کند، یا برنامه ای دارد و می خواهد سیاست های خود را با مردم در میان بگذارد، چنین حضوری خوب هست. ولی اینکه مطالب بیانگر توجیه جایگاه مسئول یا توجیه ضعف ها باشد، خوب نیست.

    این مقدمه از این جهت است که به نظر می رسد علاوه بر اینترنت و بخشی از فعالان مدنی، اجتماعی و سیاسی، مردم هم در شرایط فعلی دچار سرخوردگی شده است اند.

    ببینید، اینترنت با همه محاسنی که دارد، همه پچ پچ های در منازل، خیابان ها، پارک ها و سینماها و کافی شاپ ها یا به تعبیر قدیمی قهوه منزل ها را با یک صدای فوق العاده رسا به جامعه انتقال یافته می کند. اصولا ما عادت نکرده ایم هنگامی که دور هم جمع می شویم، پچ پچ هایمان مثبت باشد. خداوند هم می فرماید تعاونوا علی البر و تقوی. یعنی جهت کاری خیر و پیشه تقوی تعاون و همکاری کنید، جهت تجاوز و گناه دور هم جمع نشوید. فرض کنید اگر محیط مجازی به محیط مثبتی تبدیل می شد، چقدر جهت کشور بافایده بود. به نظرم در این مورد باید زیاد با یکدیگر بحث کنیم. چون این نخستین تمرین ملی ما در چنین فضاهایی هست. بخش زیادی از این مسئله ریشه در پرسشها واقعی جامعه دارد. نمی خواهم بگویم که پرسشها وجود ندارد، بلکه وجود دارد و کاملا واقعی هست. الان دخل و خرج عمده خانوارها در کشور عزیزمان ایران با هم سازگار نیست.

    قرار بود راجع به «پشیمان» بودن یا نبودن از رأی دادن به روحانی با او صحبت کنیم. زبانش معمولا به شوخی باز است و گاهی جدی هایی را در بین همین شوخی ها مطرح می کند.

    قشر جوان و تحصیل کرده نمی توانند شغل پیدا کنند، تا چه رسد به اینکه بخواهند شغل مناسب پیدا کنند. حتی شغل نامناسب هم نمی توانند پیدا کنند. من خودم در این جامعه زندگی می کنم، زن و فرزند دارم و محل مراجعه بسیاری از دوستان و آشنایان و مردم عادی هستم و می بینم مردم با چه مشکلاتی مواجه هستند. بنابراین پرسشها کاملا واقعی هست، ولی راه حل هایی که ارائه می شود، غیرواقعی است! بنابراين ریشه فضای سرخوردگی را در پرسشها می دانم، ولی سرخوردگی را پاسخ مناسب نمی دانم. یعنی فکر می کنم ما هیچ راهی جز کاشت بذر امید و کوچك شمردن پرسشها و کارها اساسی و جدی جهت حل پرسشها نداریم.

    خب چه کسی قرار است پرسشها کشور را حل کند؟!

    انتقادی که سرخوردگی اجتماعی ایجادکند بد است/ حرف زیباکلام جهت کناررفتن جهانگیری را قبول ندارم ، مرعشی

    وقتی آمریکا به افغانستان حمله کرد، در داخل فضایی ایجاد شده است بود که بعضی جوانان می گفتند فضای این کشور به نحوی عوض کردن پیدا می کند که فرزندان ما چند سال بعد باید جهت کار و زندگی به افغانستان بروند. یا روزی صدام ساقط شد، همه فکر می کردند از فردای آن روز، عراق به چه کشور آرام و امن و دموکراتی تبدیل خواهد شد. ولی واقعیت بعد از صدام هم واقعیت خوبی نبود. جنگ های داخلی عراق که منجر به ظهور پدیده ای به نام داعش شد. شیعیان، کردها و سنی ها نتوانستند همکاری کنند، چون تجربه همکاری نداشتند و وقت می برد تا این تجربه حاصل شود و هنوز هم حاصل نشده هست.

    می خواهم بگویم ما باید به سمتی برویم که «واقعی» فکر کنیم. بله پرسشها داریم ولی راه حل پرسشها صرفا انتقادکردنی که منجر به سرخوردگی شود، نیست. انتقاد باید به نحوی باشد که بعد از طرح آن راه حل ارائه شود. ما خودمان دولتی را روی کار آورده ایم، مگر چند ماه از استقرار دولت گذشته است؟ دولت اول روحانی معضلی به نام عنوان هسته ای کشور عزیزمان ایران را حل کرد. امروز ترامپ در آمریکا تنها برجام را به چالش نکشیده هست، بلکه کنفرانس آب وهوایی پاریس را هم به چالش کشیده و از یونسکو خارج می شود! درواقع هرچه پیمان بین المللی که در آن حضور داشته را به چالش کشیده است.

    شما دیدید جهت فرار از ماجرای «روس گیت» به لابی صهیونیست ها پناه برده و عنوان پایتختی قدس جهت اسرائیل را اعلام کرده و با این اقدام خود تمام دنیا اسلام و متحدان منطقه ای خود را علیه خودش شورانده هست. فضا طوری است که حتی اگر عربستان هم پشت پرده موافقت کرده باشد، نمی تواند آن را اظهار کند. فرض کنید شخصی به نام ترامپ با این شاخصه ها سر کار آمده و برجام را هم به چالش کشیده هست. فکر می کنید کار آقای روحانی راحت است؟ پاسخ منفی هست.

    هدفم از بیان این مباحث طرح این مسئله است که ما تا زمانی که در حال جداشدن از هم هستیم و به واگرایی دچار شویم، ضعیف می شویم. جامعه ضعیف، نیروهای سیاسی و جبهه های سیاسی ضعیف و متفرق نه می توانند جهت خودشان کاری انجام دهند و نه جهت مردم و نه جهت کشورشان.

    زمانی که ما به هم کمک می کنیم تا پرسشها را حل کنیم و یکدیگر را تأیید می کنیم، در حال قوت گرفتن هستیم. ملت نیرومند می تواند پرسشها خود را حل کند. می خواهم این نقد را داشته باشم که در فضای سیاسی کشور عزیزمان ایران نوعی از واگرایی در حال تبلیغ هست. اینکه ما یک مجلس را تشکیل دهیم که نه به مدیر و هیئت رئیسه آن علاقه ای داشته باشیم و نه فراکسیون امید را حمایت کنیم، مدیر جمهوری را گزینش می کنیم که خودمان منتقد آن شویم. از طرف دیگر شورای شهر و شهرداری را گزینش کنیم، بعد به خاطر چند انتصاب که به مذاق ما خوش نیامده، به منتقد تبدیل شویم. اینها علامت های بسیار بدی هست.

    شما نقد را علامت منفی می دانید؟!

    من نقد را منفی نمی دانم. نقدی را که منجر به سرخوردگی اجتماعی شود، حتما بد می دانم.

    خب این نقدها دو بخش است… .

    ببینید ما باید واگرایی را به هم گرایی تبدیل کنیم. الان به عنوان نمونه گفته شده است موقعیت آقای جهانگیری در دولت تضعیف شده؛ بعد باید کناره گیری کند. خب اگر آقای جهانگیری کناره گیری کرد، چه کسی را داریم که به جای او در کنار آقای روحانی به مدیر جمهوری کمک کند. هنگامی که آقای زیباکلام این حرف را می زند، پیشنهادش چیست؟! آقای جهانگیری جدا شود، چه کسی نفع می برد؟ آقای روحانی یا جهانگیری یا دولت یا جبهه سیاسی ما؟ ما باید عادت کنیم که با هم همکاری کنیم. ما به همه اینها نیاز داریم.

    ببینید آقای مرعشی.

    اجازه بدهید.

    آیا نمی گذارید من حرف بزنم؟!

    اجازه بدهید این توصیه را بگویم، بعد شما هم حرفتان را بزنید!

    از نظر من اصل عنوان مردم هستند. من وقت انتخابات هم خطاب به آقای روحانی گفته بودم، اگر شما در تحقق خواسته های مردم و حل پرسشها آنها کوتاهی کنید، من مدافع مردم و منتقد شما خواهم بود. اگر پرسشها کشور و مردم را اصل بدانیم و بخواهیم آنها را حل کنیم، مسیری که می خواهیم حرکت کنیم، مسیر هم گرایی خواهد بود. البته با حفظ طرح انتقادات. من اعتقاد دارم که آقای علیخانی در شورای شهر در اعمال مدیریت باید خیلی جدی باشد؛ ولی باید به یاد داشته باشد که موفقیت احتمالی آقای نجفی یا موفقیت نداشتن شورا نفعی جهت مردم و ما به دنبال نخواهد داشت.

    من تأکید به همکاری و هم گرایی دارم. روحانی، واعظی، جهانگیری، علی لاریجانی و عارف باید مبنای خود را جهت حل پرسشها کشور گذاشته و با هم همکاری کنند. اینکه آخرین آمار می گوید قدرت خرید مردم بعد از ١٠ سال کم کردن یافته هست؛ درحالی که باید سالی چهار یا پنج درصد این اوضاع اصلاح پیدا می کرد، اینها پرسشها واقعی کشور است و راه حل را هم باید در هم گرایی جست وجو کرد. اتفاقا باید منتقد واگرایی بود. آیا از اختلاف و واگرایی خوشمان می آید؟

    من حرف بزنم؟!

    بله!

    اینترنت بازتاب بخشی از فضای فکری جامعه هست؛ ولی در ازای آنچه در اینترنت و سطح عمومی مردم طرح می شود، پاسخی دریافت نمی شود یا پاسخ ها توجیه گونه هست. مردم رأی دادند تا این رأی اعتبار ای جهت روحانی در مواجهه با مخالفان باشد که نیاز به چانه زنی دارد؛ ولی این اتفاق نیفتاده هست. روحانی در ایام انتخابات انتظارات را اوج برد و حالا در ایام بعد از انتخابات مواضعی را اتخاذ می کند که می خواهد جریان رقیب را با خود همراه کند. همراه کردن جریان رقیب می تواند بخشی از تاکتیک باشد؛ ولی نه تا جایی که بدنه اجتماعی خود را از دست بدهد.

    من با بخشی از مطلب شما موافقم. اینکه ما مدیر جمهور را نقد کرده و آن را به کانال درست هدايت کنیم، اتفاق درستی هست. اینکه در انتخابات بعضی از فضاها داغ می شود، بله می شود! ولی آیا قبول دارید که بعضی از اختلاف نظرهای اساسی در کشور در ایام انتخابات بروز می کند و مردم باید با این اختلاف نظرها آشنا باشند. بخشی از فضای انتخابات نمایان شدن همین اختلافات سیاسی هست؛ به عنوان نمونه گروه هایی در کشور هستند که معتقدند مسیری که کره شمالی طی کرده، مسیر درستی است و حتی به حال کره شمالی غبطه می خورند که دیدید کره شاخ آمریکا را شکست.

    بمب اتمی خود را آزمایش کرد. آمریکا هم هیچ کاری نتوانست بکند و حتی مجبور شد بگوید که بدون پیش شرط با آنها مذاکره می کند. این یک نوع تفکر و سبد سیاستی هست. یک سبد سیاستی دیگر را ما ارائه کردیم. گفتیم علت ندارد که با دنیا وارد مسابقه و درگیری و چالش بزرگ شویم. ما گفتیم کشور عزیزمان ایران زمانی یک ودودهم درصد اقتصاد جهانی را دارا بود ولی الان ٥٧صدم این درصد را دارا هستیم. ما معتقدیم کشمکش های جهانی و منطقه ای اولویت ما نیست. اولویت ما این است که پرسشها داخلی خود را حل كنيم و سهممان از اقتصاد جهانی را که از دست دادیم، بازسازی کنیم. آمار و ارقام نشان می دهد که در ١٥ سال گذشته حجم اقتصاد جهانی دو برابر شده است ولی حجم اقتصاد کشور عزیزمان ایران ٢٠ درصد رشد کرده هست. اینها دو سبد سیاستی و دو استراتژی است که در ایام انتخابات در برابر هم صف آرایی کردند.

    سؤال اینجاست که اگر استراتژی دومی در انتخابات پیروز شد، به معنی این است که این برنامه ها بدون کم وکاست می تواند در کشور پیاده شود؟ ساختار قانون اساسی ما این عنوان را تأیید نمی کند. ساختار قانون اساسی طوری است که گزینش مدیر جمهور و گزینش نمایندگان مجلس و اعضای شوراها، تنها می تواند سطحی از سیاست ها را تحت تأثیر قرار دهد و نمی تواند همه سیاست را تحت تأثیر قرار دهد. این را اگر تا به حال به مردم نگفتیم، اشتباه کردیم.

    بعد آیا در انتخابات طوری وانمود شد که در دور دوم آقای روحانی می خواهد معجزه شود!

    هرکس این کار را کرده باشد، اشتباه کرده هست.

    بعد شخص آقای روحانی اشتباه کرده است؟! هنگامی که می گوید به من رأی بدهید، رأی بالای شما باعث می شود من بعضی چیزها را عوض کردن دهم و عوض کردن نمی دهد.

    آقای روحانی خیلی چیزها را عوض کردن داده و عوض کردن می دهد. در انتخابات آقای قالیباف یا آقای رئیسی رقیب روحانی در قامت یک کاندیدا هستند. هر چیزی می توانند بهم بگویند و هیچ خط قرمزی در آنجا وجود ندارد. ولی بعد از انتخابات دیگر طرف آقای روحانی، آقای رئیسی نیست. بلکه سیاست های کلانی است که ممکن است آقای روحانی منتقد آن سیاست های کلان هم باشد، ولی طبق قانون اساسی موظف است در چارچوب سیاست های کلان، کار کشور را به پیش ببرد.

    فکر نمی کنید این سوءاستفاده از افکار عمومی است؟

    سوءاستفاده نیست. مدیر جمهوری نمی تواند همه محدودیت ها را جهت مردم توضیح دهد. من یک خاطره نقل کنم. در آخر دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی، می خواستیم کاری کنیم که آقای هاشمی یک بار دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود. من و آقای هاشمی از افتتاح یک پروژه تحقیقاتی از کرج باز می گشتیم. آقای هاشمی به من گفت که آیا تو هم این حرف را در یک جایی زدی؟ بعد گفت اگر به معنای قهر با نظام تلقی نمی شد، حتی در دور دوم کاندیدا نمی شدم. مدیر جمهور باید به مردم قول هایی بدهد که همه آن قول ها در اختیار خودش نیست. الان یکی از مباحث سیاست خارجی ما همین مسئله زن زاغری هست. انگلیس می گوید چون ایشان انگلیسی است باید آزاد شود. قوه قضائیه هم می گوید او چون ایرانی است باید محاکمه شود. الان قوه قضائیه و دولت ما به لحاظ قانون اساسی حق دارند. دولت نمی تواند از ابزار سیاستی مهمی به عنوان سیاست های قضائی در سیاست خارجی خود بهره نبرد. ولی عملا ممکن است که بهره نبرد. اینها پیچیدگی هایی است که سیاست مدار عمیقی که به فکر آینده کشور عزیزمان ایران باشد نمی تواند از کنار این پرسشها عبور کند. بلکه باید حتما با حفظ همه اصول و رعایت همه حرمت ها صحنه سیاست را اداره کند.

    ببینید قرار نبود کار خیلی بزرگی صورت بگیرد. به عنوان نمونه همین بحث کابینه، بخشی از بدنه رأی دهنده به روحانی همین جوانان و دانشجویان بودند.

    کابینه خوبی شده!

    از نظر شما کابینه خوبی شده!

    الان شما به کدام انتقاد دارید؟

    من نمی خواهم وارد شرح بحث کابینه شوم. ولی به عنوان نمونه در مورد وزیر علوم به نظر می رسید باید انتخابی باشد که بتواند نظر بدنه رأی دهنده را تأمین کند. عملا این اتفاق نیفتاد.

    می دانید که همین الان که من در خدمت شما هستم، دوستانی که با وزارت علوم آشنایی دارند، از روند مدیریتی آقای غلامی در وزارت علوم بسیار راضی هستند. می گویند هم انتصابات خوبی داشته و هم در جهت اقناع فضای دانشجویی گام برمی دارد.

    بله اقناع داریم تا اقناع!

    اقناع نه اینکه بخواهند توجیه کنند. اقناعی که فرزند ها قانع می شوند که (تغییرات) خوب هست.

    شما همین روز دانشجو را فرض بگیرید. یک سری از برنامه ها اجازه برگزاری پیدا نکردند.

    ولی خیلی از برنامه ها هم اجرا شد. بعد از چند سال جهت نخستین بار آقای رضا خاتمی و شکوری راد و جلایی پور توانستند بروند دانشگاه.

    اینها که کف مطالبات است آقای مرعشی!

    به آقای بهزاد نبوی اجازه دادند در دانشگاه پایتخت کشور عزیزمان ایران صحبت کند و خودش نرفت.

    اینکه بگویم رضا خاتمی رفته دانشگاه صحبت کرده که کف مطالبه است! اگر نمی رفت باید می گفتیم آیا نرفته هست. این یک مهره از تسبیحی است که روحانی وعده اش را داده هست.

    من که چیزی گیرم نیامده هست، آمده؟!

    خیر!

    من که مسئولیتی نگرفتم. به شما می گویم، با همه اشکالاتی که وارد هست، ما هیچ راهی جز اینکه با نشاط در عرصه سیاسی حضور داشته باشیم و با اراده بسیار جدی، یکی یکی پرسشها کشور را در دستور قرار بدهیم و حل کنیم، نداریم.

    ببینید، بخشی از نقد به معنای مخالفت نیست.

    متوجه هستم.

    بخشی از نقد به معنی پشیمانی نیست، اشکالی را که می بیند منعکس می کند.

    با همه انتقاداتی که ممکن است به آقای روحانی وجود داشته باشد، امروز حضور آقای روحانی جهت مردم کشور عزیزمان ایران و جهت جبهه سیاسی اصلاح طلبان یک وقت هست.

    ببینید ما یک وقت چهارساله را از سر گذرانده ایم.

    امروز دولتی داریم که می تواند در منطقه متشنج خاورمیانه از گفت وگو و تعامل سازنده در منطقه و دنیا حرف بزند. آقای ترامپ از کنفرانس پاریس و یونسکو خارج شده، ولی از برجام خارج نشده هست. این عنوان را به کنگره محول کرد، کنگره ای که مهلت قانونی اش جهت تصمیم گیری دراین باره به آخر رسیده و تصمیم نگرفته هست. انگار نمی خواهیم چنین مسائلی را ببینیم. نمی خواهیم ببینیم که امروز در خاورمیانه مسئله کردستان به عنوان موضوعی که می توانست به آشوب های زیادی بینجامد. طرف کمتر از یک ماه جمع شد. این را نمی خواهیم ببینیم.

    جمع کردن مسئله کردستان ربطی به دولت نداشت، سیاست کلان بود.

    اشکالی ندارد. ما چه در سطح منطقه ای و چه در سطح بین المللی دستاوردهای مهمی داریم. این گونه نیست که روحانی در این دستاوردها نقشی نداشته یا نقش کوچکی داشته هست. امروز دولت داعش و نه تفکر آن جمع شده است هست.

    این البته همراهی دولت بود با بخشی از سیاست های بيرون از دولت.

    فرقی نمی کند. بخشی از کلان کشور همین دولت هست.

    ببینید آقای مرعشی، بخشی از سیاست خارجی شاید حل شده است باشد و البته با هماهنگی، ولی حرف ما درمورد مباحث مرتبط با سیاست داخلی هست.

    در سیاست داخلی امروز دولت شما تصمیم گرفته است ٥٠ درصد یارانه را از بین بردن کند. فکر می کنید این تصمیم کوچکی هست. این دولت اراده داشته و چنین تصمیم مهمی را گرفته هست.

    خب چنین تصمیمی را با تبعات آن چطور می خواهد اجرا کند؟

    ببینید، واقعیت این است که دولت در اقتصاد گام هایی را برداشته هست، البته من اگر باشم نیرومند تر از این اداره می کنم، ولی حرفم این است.

    مردم چهار سال را با رکود سپری کردند. در سیاست داخلی اتفاقی نیفتاده، آن هم با این توجیه که من ویرانه تحویل گرفتم. در چهار سال دوم هر قدر هم که آثار ویرانه ها باقی مانده باشد، مردم دیگر نمی پذیرند.

    من با شما همراهم، ولی موضوعی که دوستان ما به آن می پردازند اینها نیست، به عنوان نمونه اگر آقای جهانگیری و روحانی با هم دچار اختلاف شوند، این رشد اتفاق می افتد؟

    اتفاقا عنوان این است که آیا یک فردی مثل جهانگیری که در مناظره ها توانست جوری ظاهر شود که همه به عنوان یک ظرفیت به آن نگاه کنند، بعد از انتخابات نقش او به لحاظ تأثیرگذاری در تصمیم سازی ها، نه به لحاظ ایفای نقش در کسوت معاون اولی، کم رنگ شده است هست. درمقابل یک سری اشخاص نزدیک به مدیر جمهور از یک جریانی اوج آمدند. آیا صورت هایی که در حاشیه امن سیاست بودند، اینها در حلقه اول دولت قرار می گیرند؟

    اوضاع به این غلظتی که شما گفتید، نیست! من فرض می کنم که روحانی در تاکتیک های انتخابی خود دچار اشتباه شد، ولی فاصله گرفتن اصلاح طلبان و عدم حمایت قاطع اصلاح طلبان از روحانی و نجفی یا از شورا یا از فراکسیون امید، خطایی راهبردی هست. من می خواهم دو اتفاق تاریخی را جهت شما تحلیل کنم.

    یکی راجع به نهضت ملی شدن نفت هست. هم آقای کاشانی اشتباهاتی داشت و هم آقای مصدق. غلط های آنها تاکتیکی بود؛ به عنوان نمونه راجع به اینکه به حزب توده چقدر وقت کار داده شود، این از غلط های تاکتیکی مصدق از نظر من هست. چون حزب توده مذهبی ها را ترساند. مردم در ٣٠ تیر، ١٣٣١ قوام را مأمور تشکیل کابینه می کنند؛ یعنی دولت مصدق آخر می پذیرد. ظرف چند ساعت با قیام مردمی ٣٠تیر دربار عقب نشینی می کند و مصدق دوباره نخست وزیر کشور عزیزمان ایران می شود. ١٣ ماه بعد، هنگامی که که اردشیر زاهدی و با کمک عده ای در داخل و خارج کودتا می کند، مردم پشت سر نخست وزیر نمی آیند؛ حتما انتقاداتی داشتند. هنگامی که نخست وزیر مستقر خود را حمایت نکردند، نتیجه آن دیکتاتوری مجدد شاه، تعطیلی قانون اساسی و بازگشت فضای بسته سیاسی شد. این یک تجربه شد. من نمی خواهم آقای روحانی را تقدیس کنم و بگویم روحانی اشتباه ندارد.

    هر فاصله ای که روحانی از جبهه متحد پشت سر خود بگیرد، هم به خودش، هم به ما و هم به کشور ضربه می زند. می خواهم بگویم با فرض اینکه روحانی اشتباه می کند، ما نباید اشتباه کنیم. چون اشتباه ما در کنار غلط های احتمالی روحانی همه به یک کل ضربه می زند. کشور و جبهه اصلاحات را آسيب مي زند.

    جهت این همراهی دستاورد مورد نیاز هست.

    ما جهت همراهی فهم می خواهیم؛ دستاورد پیشکش. ما باید فهم ضرورت ها را داشته باشم.

    این فهم را مردم در ٨٨ و ٩٢ و ٩٦ نشان دادند.

    مردم فهم دارند. نمی خواهم بگویم ندارند، بلکه می خواهم بر آن تأکید کنم. ما باید بر داشتن فهم تأکید کنیم.

    تا کی باید…

    تا هنگامی که که کشور را به دست رقيب بدهیم.

    تا کی قرار است مردم را با حضور آلترناتیوها بترسانیم. هنگامی که روحانی می آید ولی تغییراتی که باید اتفاق نمی افتد، چه فرقی می کند که چه کسی مدیر جمهور باشد.

    حتی اگر آقای روحانی آلزایمر بگیرد و همه اینها را یادش برود، ما یادمان نمی رود که آقای روحانی از آقای جلیلی بهتر هست، روحانی از آقای رئیسی بهتر هست.

    در چه شرایطی؟

    همین شرایط.

    شرایطی که هیچ اتفاقی نمی افتد و وعده ها محقق نمی شود؟

    کلیاتی به نام کشور عزیزمان ایران حفظ می شود. شما در نظر بگیرید اگر قرار بود در برابر آتش افروزی های ترامپ ما هم مقابله می کردیم، به چه وضعی دچار می شدیم. حفظ ایران، مردم، امنیت و آرامش و تلاش جهت حل پرسشها مردم جهت ما اصل هست. این منوط به حضور سیاسی ما در کشور هست. تجربه تاریخی بعدی را نگذاشتید طرح کنم. می خواهم به اول انقلاب و استعفای نابه جای آقای بازرگان بازگردم. شما فکر می کنید آقای بازرگان استعفا داد که از سیاست کناره گیری کند؟ خیر. آقای بازرگان استعفا داد که دو سال بعد یا چند سال بعد با قدرت بیشتری به عرصه سیاسی بازگردد و اشتباه کرد. بازرگان در سخت ترین شرایط کشور نباید استعفا می داد.

    آن استعفا شاید عالی ترین تصمیم در آن شرایط بود تا بازرگان مخالفت خود را ابراز کند.

    پس آیا سیاست را ترک نکرد. بعد آیا بیانیه داد؟

    باید اکت سیاسی خود را نشان می داد.

    آدم سیاسی که استعفا بدهد، تأثیرگذاری اش از بین می رود.

    استعفا خودش یک اکت سیاسی هست. در شرایطی که امکان عمل را از شما گرفته اند.

    استعفایی بافایده است که از اثر آن از بودن و ماندن زیاد باشد.

    فکر می کنید اصلا اجازه این که بازرگان منویات خود را در آن شرایط پی بگیرد، داده می شد؟

    استعفای آقای بازرگان به لحاظ سیاسی، استعفای خیلی بدی بود؛ استعفایی که از بودن اثر آن کمتر باشد، خوب نیست. بازرگان اگر می ماند و وارد گفت وگو می شد، مسئله گروگان ها ٤٤٤ روز طول نمی کشید.

    هنگامی که اراده ای جهت حل نبود و عنوان از دست دولت خارج شده است بود؟

    ببینید در سیاست نازک خیالی و رنجش جایگاهی ندارد. ما سیاست مدارانی مورد نیاز داریم که در سخت ترین شرایط در صحنه می مانند، تأثیرگذارند و بن بست ها را می شکنند.

    الان آقای روحانی بن بستی را می شکند؟

    بله.

    چه بن بستی دقیقا؟

    روحانی امروز نماینده جبهه میانی کشور هست. امروز نماینده اصلاح طلبان هست، حتی اگر یادش رفته باشد که نماینده اصلاح طلبان هست. ولی ما یادمان نمی رود که او نماینده اصلاح طلبان هست. روحانی حضورش در رأس دولت جمهوری اسلامی، حضورش در کنار مقام معظم رهبری، تعدیل کننده سیاست هاست.

    خود آقای روحانی هم در حال تعدیل شدن است!

    خیر. او پیش برنده سیاست های خردورزانه کشور هست. هم باید بماند و هم باید او را تقویت کنیم.

    شرق

    واژه های کلیدی: ایران | سیاست | سیاسی | ایرانی | انتخابات | رقیب روحانی | انتخابات ریاست جمهوری | اخبار سیاسی و اجتماعی

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار