بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار حوادث نمی توانم ببینم یک مادر دیگر داغ پسر ببیند/ قصاص نمی خواهم ولی از محله مان برود ، مادر مقتول

    مرداد سال ۸۹ دو هم محلی بر سر موضوعی با یکدیگر درگیر شدند و یکی از طرفین دعوا به نام سعید به قتل رسید.

    مادر مقتول:نمی توانم ببینم یک مادر دیگر داغ پسر ببیند/ قصاص نمی خواهم ولی از محله مان برود

    عبارات مهم : ایران

    مرداد سال ۸۹ دو هم محلی بر سر موضوعی با یکدیگر درگیر شدند و یکی از طرفین دعوا به نام سعید به قتل رسید.

    روزنامه کشور عزیزمان ایران نوشت: بعد از اعلام خبر قتل به پلیس و بازپرس خاص قتل، کارآگاهان یکی از دوستان وی به نام آرش را دستگیر کردند. تمام شواهد و مدارک حکایت از آن داشت که پسر جوان به دست آرش به قتل رسیده هست. وی در بازجویی ها گفت: من و سعید فرزند محل و دوست بودیم. چند وقت پیش سعید سیم کارتی خرید که شماره اش خیلی رند بود. جهت همین از سعید خواستم که سیم کارت را به من بدهد. حاضر بودم با مبلغی خیلی بالاتر از قیمت مهم سیم کارت را بخرم ولی سعید موافقت نکرد. سر همین مسأله باهم درگیر شدیم. روز اتفاق به سراغ سعید رفتم و در خیابان جانبازان سر همین عنوان دعوایمان شد. از روی خشم با چاقو دو ضربه به او زدم و فرار کردم.

    هر چند وی در نخستین بازجویی ها منکر قتل بود ولی درنهایت به قتل اعتراف کرد و در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری یک استان پایتخت کشور عزیزمان ایران پای میز محاکمه رفت. او از سوی قضات به قصاص محکوم شد و حکم در شعبه ۱۶ دیوانعالی کشور تأیید شد.

    نمی توانم ببینم یک مادر دیگر داغ پسر ببیند/ قصاص نمی خواهم ولی از محله مان برود ، مادر مقتول

    در حالی که حکم آرش آماده اجرا بود ولی با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران به سرپرستی محمد شهریاری، وی توانست دو ماه از خانواده مقتول مهلت بگیرد.

    با آخر نخستین مهلت، بار دیگر جلسات صلح و سازش برگزار شد و این بار نیز تلاش جهت جلب رضایت خانواده مقتول ادامه یافت. درحالی که مهلت داده شده است به پسر جوان آخر یافته بود، خانواده مقتول در اقدامی خداپسندانه و در کمال ناباوری رضایت دادند و مادر مقتول گفت که جهت رضای خدا و تنها با یک شرط حاضر است از خون پسرش بگذرد.

    مرداد سال ۸۹ دو هم محلی بر سر موضوعی با یکدیگر درگیر شدند و یکی از طرفین دعوا به نام سعید به قتل رسید.

    شرطی جهت آزادی

    مادر سعید گفت: چون مادر هستم و غم از دست دادن فرزند را چشیده ام راضی نمی شوم که مادر دیگری مثل من داغ فرزند بچشد. به همین علت تصمیم به اجرای حکم نداشتم ولی از طرفی نمی توانستم از خون پسرم بگذرم. از سویی جلساتی که در دادسرا گذاشته می شد مرا زیاد به فکر فرو می برد که از قصاص بگذرم ولی دلواپس پسرم بودم می ترسیدم که با رضایت من خون او پایمال شود.

    او ادامه داد: در حالی که جهت اجرای حکم تردید داشتم یکی از اقوام مان به کربلا رفت و بعد از بازگشت گفت خواب پسرم را در حرم امام حسین(ع) دیده هست. می گفت پسرم خیلی خوشحال بوده و جعبه شیرینی به او داده هست. حرف های او باعث شد تا تصمیم بگیریم به قاتل پسرم مهلت بدهیم. بعد از آن هم به خاطر مادر قاتل و جهت اینکه دلم نمی خواست دردی که من کشیده ام او هم بکشد از خون پسرم گذشتم. تنها یک شرط جهت آنها گذاشتم. از آنها می خواهم که از آن محل بروند. نمی توانم قاتل پسرم را ببینم و این عنوان برایم سخت هست. بدهید ترتیب با پذیرفتن این شرط برگه رضایتنامه امضا شد و پسر جوان از فوت رهایی یافت.

    واژه های کلیدی: ایران | فرزند | خانواده | اخبار حوادث

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار