بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار اجتماعی آیا قالیباف فرمان شورش بدنه ی جریان اصولگرا علیه سران این جناح را داد؟ ، عصیان آقای شهردار

    همان روزی که وارد استودیوی ۱۱ رسانه ملی شد و برابر دوربین ها قرار داده شد کاملا می شد از صورت او دل آشوبگی اش را حس کرد . یک جور بیقراری و بر بحران سیاسی؛ تعجیل

    آیا قالیباف فرمان شورش بدنه ی جریان اصولگرا علیه سران این جناح را داد؟ ، عصیان آقای شهردار

    عصیان آقای شهردار / آیا قالیباف فرمان شورش بدنه ی جریان اصولگرا علیه سران این جناح را داد؟

    عبارات مهم : قالیباف

    همان روزی که وارد استودیوی ۱۱ رسانه ملی شد و برابر دوربین ها قرار داده شد کاملا می شد از صورت او دل آشوبگی اش را حس کرد . یک جور بیقراری و بر بحران سیاسی؛ تعجیل عجیبی داشت در حمله به روحانی و جهانگیری.

    از همه خط قرمزها عبور کرد؛ هر چه در دل داشت گفت. درست شبیه همان احمدی نژادی که مردم سال ۸۸ در مناظره ها دیده بودند . مثل او حرف می زد مثل او حمله می کرد و مثل او دفاع می کرد. حتی مانند او کاغذ بلند می کرد و سند بازی می کرد .

    آیا قالیباف فرمان شورش بدنه ی جریان اصولگرا علیه سران این جناح را داد؟ ، عصیان آقای شهردار

    حالا از انتخابات ۲ ماه گذشته؛ او بازی را باخته ؛ یک ملودرام سیاسی آن هم جهت کسی که ۲ بار تجربه نامزدی در انتخابات و باخت را داشته هست. روزهای او در این چند وقت عجیب و غریب می گذرد . یک چشمش با دلواپسی به بهشت دوخته شده است تا ببیند صندلی اش را به چه کسی باید تحویل دهد و یک چشم دیگرش با دلخوری به گذشته سیاسی اش دوخته شده است که یادآور خاطرات چندان مثبتی جهت او نیست .

    روزهایی که جهت او می گذرد دلهره هم دارد؛ این دلهره جهت زمانی است که او به آینده نگاه می کند . به سال های پیش رو، به اینکه می داند سخت است بخواهد دوباره نامزد انتخابات شود ، به اینکه می داند جماعتی که پشت او را در انتخابات خالی کرد و به ستادهای هم جناحی اش اسباب کشی کرد بعید است در این سال های پیش رو حتی یادی هم از او بکند .

    همان روزی که وارد استودیوی ۱۱ رسانه ملی شد و برابر دوربین ها قرار داده شد کاملا می شد از صورت او دل آشوبگی اش را حس کرد . یک جور بیقراری و بر بحران سیاسی؛ تعجیل

    می داند حکم بازنشستگی و خداحافظی اش را امضا کرده اند بی آنکه تودیع و معارفه ای را شاهد باشد. شاید همین بعد و پیش هاست که او را دست به قلم گرده تا نامه ای بنویسد پر از دلهره، پر از دلخوری ، پر از گلایه با فرمانی عجیب و غیر منتظره . او عصیان کرده ؛ فرمان شورش بدنه علیه راس جناح را صادر کرده است . همین هم شده است که از دیروز باز در صدر رسانه ها قرار گرفته ؛ روی ویترین روزنامه ها نشسته تا خداحافظی احتمالی و قریب الوقوعش از سیاست چندان هم بی سر و صدا نباشد .

    قالیباف نامه ای نوشته که سر به مهر نیست ؛ خواسته که همه بخوانند ، خواسته که همه بدانند نسبتش را با کسانی که شاید به باور او اگر چرخش آنها نبود شاید او می توانست بعد از ۱۲ سال بالاخره رویای رییس جمهور شدنش را محقق شده است ببیند؛ شاید!

    باید این نامه را تحلیل کرد ولی قبل از آن باید به واکنش‌ها شناسی او در این چند وقت پرداخت و البته به ریخت شناسی واکنش‌ها اصولگرایان با او پرداخت ؛ آنچه باعث شده است که او اینچنین به اعتراض برخیزد .

    آیا قالیباف فرمان شورش بدنه ی جریان اصولگرا علیه سران این جناح را داد؟ ، عصیان آقای شهردار

    مرد تنهای انتخابات

    هر چه قدر هم اطرافیانش تکذیب می کردند یا خودش می گفت که برنامه ای ندارد ولی اقداماتش آنچنان انتخاباتی بود که هیچ شکی باقی نمی گذاشت که او باز عزم پاستور کرده است . همین هم شد ؛ بالاخره جلسات محرمانه اتاق کارش به این نتیجه رسید که باید از آقای کاندیدا رو نمایی کند . او قرار نبود قالیباف ۸۴ باشد قرار هم نبود شباهتی به قالیباف ۹۲ داشته باشد ، تیم هدایت کننده قالیباف از او یک کاراکتر تازه و البته عجیب ساخت . او این بار قرار نبود خلبان باشد قرار هم نبود کت شلوار پوشی باشد که آمده است حرف هایی جهت طبقه میانگین بزند .

    او را تبدیل کردند به آدمی که اصلا شبیهش نبود کسی که قالیباف فرسنگ ها با او فاصله داشت . شخصیت او ملغمه ای شد از کپی کاری های متعددی از افراد گوناگون . فردی که خودش تمام مشخصات ۴ درصدی ها را داشت و سمت ۹۶ درصدی ها ایستاده بود . گمانش این بود که اگر لباس دو جیب بپوشد و آن را روی شلوارش بیندازد شبیه همان آدم هایی می شود که می خواهد حامی آنها باشد . او با همه این غلط های فاحش آمد، با این امید که جناح به حمایتش بر می خیزد . شرط کرده بود که اگر نامزدی من را می خواهید کس دیگری نباید نامزد باشد یا اگر کسی آمد چندان فرد جدی نباشد تا هرگز خطری او را ترساندن کند.

    همان روزی که وارد استودیوی ۱۱ رسانه ملی شد و برابر دوربین ها قرار داده شد کاملا می شد از صورت او دل آشوبگی اش را حس کرد . یک جور بیقراری و بر بحران سیاسی؛ تعجیل

    همه حرفش هم گویا در همان روزهای آخر عدم نامزدی جلیلی بود . کابوسی که تا لحظه آخر عضویت هم او را رها نکرد تا آنجا که گفته اند شایعه حضور جلیلی در یکی از کوچه های نزدیک فاطمی جهت عضویت در لحظه آخر او را نارhحت و پریشان کرده بود و حتی در این میان از تلفن های متعددی گفته اند که اعتراضات او را انتقال یافته کرده اند به سران جمنا جهت جلوگیری از عهد شکنی .

    قالیباف شاید هرگز فکر نمی کرد نامزدی که به صورت وی آی پی و خاص در ماه آخر وارد معادلات انتخاباتی شده است بتواند به همین زودی اسباب یک ناکامی دیگر را جهت او مهیا کند .

    آیا قالیباف فرمان شورش بدنه ی جریان اصولگرا علیه سران این جناح را داد؟ ، عصیان آقای شهردار

    ثبت نام که تمام شد ناگهان همه چیز با سرعتی خیره کننده در حال عوض کردن بود . او با چشمان خودش می دید که سعید جلیلی که خودش به میدان نیامده چگونه ساختمان محل کارش در خیابان پاستور را که زیردستانش نام آن را قرارگاه گذاشته اند به قلب تپنده ستاد رییسی تبدیل کرده و اتفاقا به خوبی هم می دید که چگونه ستادهای انتخاباتی اش در شهرستان و استان های متفاوت چگونه با سرعت خالی شده است و بعد از آن تبدیل به کمپین ابراهیم رییسی می شوند . قالیباف دست تصمیم سازان پشت پرده جناح را خوانده ود ولی خیلی دیر ؛ آنقدر دیر که دیگر غرورش اجازه کناره گیری را به او نمی داد. شاید هم افتاده بود سر لج ، هر چه بود او در همان زمینی بازی می کرد که همان افراد پشت پرده می درخواست کردند . ناگهان سراپا احمدی نژاد شده است بود از بس که فهمیده بود همه چیز را باخته است .

    زمان ولی جهت او تمام شده است بود چاره ای نبود باید کنار می رفت ؛ نامه را نوشت ، نامه رفتن در همه روزهای آخر و نزدیک به انتخابات . مرسوم است که او در همان جلسه ای که همین نامه را می خوانده که مشاورانش برایش نوشته بودند گفته است :«این ها هر وقت یک قربانی می خواهد سراغ من را می گیرند »

    حسین قربانزاده که همه جا با او بوده است و فرد مورد اعتماد قالیباف است آن روزها را اینگونه روایت می کند :« اگر آقای رئیسی نبود، قطعا برد آقای روحانی با ۲۴میلیون در دور اول رخ نمی داد. من ۳ درصد را قبول ندارم بسیار متفاوت بود. هر اصولگرایی با قالیباف مسئله داشت بین قالیباف و روحانی به روحانی رای نمی داد مگر اقلیت ناچیز. خوشحال ترین فرد بعد از کنار کشیدن قالیباف، روحانی بود. چون آرای خاموش تکلیفشان مشخص شد. »

    او البته ادامه داده است :« ما در بحث ها و مشورت هایی که داشتیم اعتقاد بودیم که آقای رئیسی کنار بروند بهتر است مخصوصا که اگر آن شوک هم بیاید حتما تأثیر بهتری دارد، ولی به هر دلیلی آقای رئیسی تصمیم گرفت کنار نرود. خب طبیعتا یک بخش اقبالی بود که ایشان می دید؛ در استان ها اقبال ایشان خیلی زیاد از آقای قالیباف بود.

    در جمع هایی که می آمدند طبیعتا آنها جمع هایی هستند که نمی شود با آنها قضاوت آرا داشت. چون ١٠ برابر آنها در منزل نشسته اند و نظر و تصمیم دارند و غیر از آن هم بالاخره اتفاقی که افتاد این بود که بالاخره حتما مشورت هایی هم داشته اند. با یک افرادی مشورت کرده اند و نظر داشته اند و احساس کرده اند که نه نباید کنار بروند و این کنارنرفتن آنها باعث شد آقای قالیباف تصمیم بگیرد که بماند دونفری مسابقه کنند یا برود و آن شوک را ایجاد کند.آقای رئیسی کنار نرفتند. حالا اینکه گفتند یا چطوری گفتند، اینها ملاحظات داخلی هستند که من خیلی نمی توانم در موردش اطلاع دقیق بدهم.

    ولی توصیه این است آن چیزی که من و شما دیدیم این بود که آقای رئیسی کنار نرفتند. آقای قالیباف باید تصمیم می گرفت که بماند دونفری یا برود و طبیعتا این کناررفتن ایشان این شوک را ایجاد می کرد. ما امیدوار بودیم حداقل با این شوک بخشی از این انرژی به وجود بیاید که تا یک حدی هم این انرژی ایجاد شد ولی نتوانست این انرژی در حدی رأی آقای روحانی را بریزد که به دور دوم کشیده شود یا اتفاق دیگری بیفتد. آقای قالیباف با مصلی رفتن و اعلام حمایت از آقای رئیسی عملا تمام توانش را گذاشت که بتواند همه اعتبار و اقبال عمومی ای که دارد به سمت آقای رئیسی سوق بدهد. ولی بالاخره همان آینده نگری هایی که در نظرسنجی ها بود درست درآمد و بخش عمده ای از آرای آقای قالیباف با وجود بیانیه و اعلامی که ایشان داشتند به سبد آقای روحانی رفت. »

    قالیباف کنار رفت ؛ یک شکست دیگر جهت او ؛ شکستتی پرهزینه تر از دو شکست قبلی . او کنار رفت نه به خاطر اینکه جناح به وحدت برسد شاید زیاد به خاطر اینکه فهمیده بود با همه حرف هایی که زده با همه ادعاهایی که داشته با همه احمدی نژاد شدنش ، شانس و اقبالش رخت بسته و او هم باید چمدانش را ببند و جهت اسباب کشی از ساختمان بهشت به جایی که هنوزمعلوم نیست آماده باشد .

    نامه بازی آقای شهردار

    حالا که بازی تمام شده است محمد باقر قالیباف بازی تازه ای را شروع کرده، نامه ای نوشته پر از گلایه و البته با رمز نگاری های مختص خودش. نامه کدهایی دارد که کسانی که در درون جریان راست رشد یافته اند، قادر به کشف رمز های آن خواهند بود .

    این نامه جدای حاشیه روی ها و حرف های تکراری دو بخش بسیار مهم دارد : یکی آنجا که می نویسد« شما امیدوارانه، فعالانه و آتش به اختیار وارد صحنه شده، منتظرِ اقداماتِ از اوج به پایین در جریانِ اصول گرایی نباشید؛ لیکن تحلیلِ رفتارهایِ بعد از انتخاباتِ بعضی دوستانْ نشان می دهد تصمیم گیری در این مورد در رأسِ جریانْ همچنان دچارِ اختلال است» : محمد باقر قالیباف عصیان کرده است این صریح ترین تفسیری است که میتوان از این سطور نامه داشت .

    او خواسته شورشی راه بیاندازد از بدنه علیه راس . او فرمان یورش به تصمیمات تصمیم سازان داده است . او سران جناح با عیوبی مشخص که مهمترین صفتش اختلال است نشانه گذاری کرده است و خواسته تمام تلاشش را بکند تا آنها را بی اعتبار کند برابر بدنه . این شاید هزینه ای است غیر منتظره جهت کسانی که به اعتقاد قالیباف باعث حال و روز این روزهایش شده است اند .

    بخش مهم دیگر این نامه آنجاست که او می گوید :« به اين باور رسيدم كه «تغيير اساسي در نحوه كنش جريان اصولگرايي» يكي از مطالبات اصلي امروز شما جوانان مومن و دلسوز انقلاب و كشور هست. امروز ديگر روشن است كه اصولگرايي بايد با حفظ مباني و ارزش هاي انقلابي جمهوري اسلامي، در نگرش و شيوه سياست ورزي خود متحول شود و با گفتمان و صورت هايي نو، حركت در راستاي «نو اصولگرايي» را هرچه سریعتر شروع كند.»

    او در واقع خواسته با گذار از اصولگرایی رسیدن به نواصولگرایی را وعده دهد ، همان وعده شیرین و فریبنده ای که روزگاری تحولخواهان جناح را با محوریت رهپویان روی صحنه آورد و روز دیگر جبهه پایداری را به سپهر سیاست کشور عزیزمان ایران تحمیل کرد .

    محمد باقر قالیباف از همین دیروز که این نامه را نوشته با موجی از تصویر العمل هایی طیف های متفاوت اصولگرایان مواجه شده است است . حملات سنگین پایداری هایی که او را به سخره گرفته اند و سنتی هایی که از تز گذار از اصولگرایی او رنجیده اند و او را نکوهش کرده اند. همین هم است که باز داستان جهت قالیباف دراماتیک شده است است .سوال مهم این جاست که او این نامه را جهت کدام بدنه نوشته ، همان ها که حاضر به همراهی او در انتخابات نشدند ؟ شاید مرور این ۱۲ سال به ما بگوید متهم بزرگ پرونده ورود و خروج ناموفق قالیباف به سیاست کسی نیست جز خودش با همه تصمیماتی که داشته است.

    این نامه و تصویر العمل ها به آن نشان می دهد که قالیباف باز تنها مانده ؛ او همین روزها جهت مدتی نامعلوم از سیاست کشور عزیزمان ایران می رود ؛ تنهای تنهای تنها .

    واژه های کلیدی: قالیباف | انتخابات | نامزد انتخابات | اخبار اجتماعی

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار