بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم / سید مهدی طباطبایی

    هر جایی که حمله ورها و حمله کننده ها کمتر هستند، حجاب زن ها هم بهتر هست. مردم فهمیده هستند؛ این همه مسجد و هیأت سینه زنی می روند، کسی به آنها چیزی می گوید؟ هنگا

    در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم / سید مهدی طباطبایی

    سید مهدی طباطبایی: در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم

    عبارات مهم : اسلام

    هر جایی که حمله ورها و حمله کننده ها کمتر هستند، حجاب زن ها هم بهتر هست. مردم فهمیده هستند؛ این همه مسجد و هیأت سینه زنی می روند، کسی به آنها چیزی می گوید؟ هنگامی که در خیابان می دود و یکی را می گیرد، ماشین گشت به زور می برد، او هم اوج می رود و چارقدش را علم می کند. دارد لج بازی می کند؛ به همین علت که چارقد(روسری) سرش بوده و از منزل بیرون آمده هست. اگر می خواست بی حجاب باشد از همان منزل روسری خود را در می آورد.

    سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ابران با حوادث خاصی در کشور همزمان شده است است.

    در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم / سید مهدی طباطبایی

    اعتراضات دی ماه ۹۶ و تحلیل های صورت گرفته حول آن، پرسشها اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور و… باعث شده است است تا در هفته های و روزهای اخیر مسئولان و نخبگان کشور به طور همزمان از جوانب متفاوت به تحلیل شرایط روز جمهوری اسلامی کشور عزیزمان ایران بپردازند.

    در همین رابطه به سراغ یکی از روحانیون پیشکسوت و برجسته پایتخت کشور عزیزمان ایران رفتیم که به واسطه منابر وعظ و خطابه ای که سالها داشته و ارتباطش با مردم، تحلیل های مهم و قابل توجهی از وضع موجود جامعه دارد.

    هر جایی که حمله ورها و حمله کننده ها کمتر هستند، حجاب زن ها هم بهتر هست. مردم فهمیده هستند؛ این همه مسجد و هیأت سینه زنی می روند، کسی به آنها چیزی می گوید؟ هنگا

    متن گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی در ادامه می آید:

    امروز چهل سال بعد از پیروزی انقلاب و ورود امام به کشور در صحنه اجتماعی ما تحولات اساسی را می بینیم. حرف هایی در جامعه زده می شود که با تریبون های رسمی مثل نماز جمعه، صدا و سیما و مسئولین خیلی تفاوت دارد و می توان گفت ارزش های مرسوم بین بخش قابل توجهی از نسل تازه متفاوت هست. از شما به عنوان معلم اخلاق و شخصیتی که با اقشار متفاوت مردم سر و کار دارید می خواهم بپرسم چه اتفاقی در جامعه رخ داده که حرف نسل تازه با نسل های قبلی و ارزش هایی که در جامعه تدوین می شود آنقدر تفاوت دارد؟

    موضوع بسیار مهمی که در تمام ادوار زندگی انسان ها پیش می آید تغییرات و تحولاتی است که به وجود می آید؛ اعم از اینکه به صورت جوّی، طبیعی، اجتماعی و فرهنگی و مردمی و وارداتی یا ایجاد شده است باشد. این مسأله آنقدر مهم است که در قرآن تغییرات را به تغییرات وابسته کرده و می فرماید که « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»؛ یعنی به دست خودشان عوض کردن کنند و عوض شوند. دوره های زندگی هیچ وقت یک جور نبوده و نخواهد بود.

    در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم / سید مهدی طباطبایی

    ولی مسأله مهم ما این است که انقلابی رخ داد که همگانی بود، مردم بر اساس بینشی که پیدا کرده بودند رأی بالایی به جمهوری اسلامی دادند؛ آن بینش دو کلمه بود، اسلام و مبانی اسلام و دین؛ و عمده ترین مسأله این است که مردم مسلمان واقعی شوند. این هم گیرا هست، هم خوب است و هم نقش دارد. حرف هایی که امام اول در نجف، قم و پاریس و بعد از ورود به کشور عزیزمان ایران زده، همه ضبط شده است و نوار دارند. اگر آنچه آن روز فرمودند کاملا اجرا می شد، خواسته همین مردم بود که به آن رأی دادند؛ ولی آنها اجرا نشد. قسمتی از آنها ابتدای انقلاب اجرا شد و دیگر اجرا نشد. لذا از اول هم علمایی که مخالف با این حرکت بودند، کسی با اصل حرکت مخالفت نداشت، در مورد اینکه چه کسی بعد از انقلاب اداره کننده باشد بحث داشتند.

    در مشروطه و بعد از مشروطه هم همین حرف ها مطرح شده است و من هم یگانه رابط بین علمای خراسان و مرحوم امام بودم. البته رابطی که مرحوم امام به مشهد می فرستادند پنج نفر بودند؛ آیت الله حسینعلی منتظری، آیت الله عبدالرحیم شیرازی، آیت الله علی مشکینی و آیت الله سید محمدرضا سعیدی خراسانی و گاهی هم آیت الله اسدالله نجف آبادی. مجموعا همه با هم نمی آمدند و گاهی هم فاضل هرندی می آمد. نخستین مرتبه سه نفر یعنی مردها منتظری، شیرازی و سعیدی آمدند که نامه های آقای خمینی را می آوردند. من رابط بین علمای مشهد بودم؛ آیت الله میرزا احمد کفایی، آیت الله عبدالحسین سبزواری، آیت الله حسن قمی، آیت الله سید محمد هادی میلانی و آن وقت خبر هایی بود که با دیدار علماء می آمدند.

    هر جایی که حمله ورها و حمله کننده ها کمتر هستند، حجاب زن ها هم بهتر هست. مردم فهمیده هستند؛ این همه مسجد و هیأت سینه زنی می روند، کسی به آنها چیزی می گوید؟ هنگا

    آقای کفایی نامه اول را خواند و در حضور همین مردها این حرف را زد که به نظر من این حرکت خوب نیست و آخر خوبی ندارد. بعد اصل ماجرا در تغییراتی بود که همه آینده نگری می کردند. چون امام، با آن قدرت معنوی که داشت، همین کلماتش توانمندی او در کارها را نشان می دهد و همین کلمات را از اول تا آخر به کار برده است.

    امام روزی که بیرون از کشور بودند کلمه «آزادی» را مطرح کردند؛ «به حقشان می رسند» و «به حقشان می رسانیم» را مطرح کردند. اینها عبارات مرحوم امام هست. یعنی امام کار را ملی و مردمی کرد. این بالاترین سوژه امام بود که وارد کشور عزیزمان ایران شد. جمله هایی از این قبیل که «من یک طلبه راحت هستم» واقعا اشک در چشم ها پیدا می شد؛ و یا این جمله که «من یک طلبه ام و از خود چیزی ندارم».

    در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم / سید مهدی طباطبایی

    خدا چه چیزی می فرماید؟ ما آنچه را می گوییم که رسول الله (ص) فرموده هست. یعنی مردم به وجدان دینی پذیرفتند که باید از خدا و رسول (ص) اطاعت کنیم؛ و در تمام عمرشان شنیدند که دین سهله و سمحه هست؛ یعنی آسان، شیرین، گرم، مهربان، دوستی آور، دوستی پرور و مهرپرور است و مردم دوست داشتند. با انجام این کار انقلاب شد. الحق باید بگوییم هیچ کس نبود که فداکاری نکند و اگر هم بود خیلی اندک بود و با همه مشکل ها هم ساختند. یواش یواش خود مسئولین عوض شدند.

    در عمل افراد تغییرات زیاد شد؛ چون می فرمودند کار از مردم و دست مردم هست. همین کار را هم کردند؛ رأی گرفتند و مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان درست کردند. جهت اینکه بر حکم خدا باشد، نه شخصی و نفسانی؛ نفسانی استبداد می شود. خیلی مواقع در حرف های آقای خمینی نزدیک به این مضامین است که می فرمایند «اگر بنا شد شما به این دستورات عمل نکنید خدای ناکرده نفسانی و تبدیل به استبداد می شود.»

    نامه امام به نمایندگان مجلس: مدام از من چیزی نخواهید و خود شما رأی دهید

    در قانون اساسی مطالبی مطرح شد که درگیری زیاد شد و توصیه مهمی که آنجا مطرح شد ولایت فقیه بود؛ این جهت آنها سنگین بود. یعنی همه مردم تابع ولی فقیه شوند. چون امام خیلی باهوش و آگاه بود این کلمه را استعمال می کرد ولی در عمل این کار را نمی کرد. چندین مرتبه به مجلس نامه نوشت که مدام از من چیزی نخواهید و خود شما رأی دهید. نامه ای به مجلس نوشته و می فرماید که تلاش کنید خلاف حکم خدا و رسول و کار مضرّ جهت مردم نباشد. گرچه اگر خلاف شرع هم باشد شورای نگهبان بر می گرداند ولی رأی دهندگان معصیت کار هستند که آیا این رأی را دادند. حقوق مردم را رعایت کنید. همه جای حرف از رعایت حق می زدند. نخستین صحبت هم آقای فخرالدین حجازی صحبت کرد و خیلی امام را اوج برد که تو سلیمان زمانی و هرچه می خواهی بگو و فرمان، فرمان تو باشد. آقای خمینی آنجا عظمت به خرج داد و فرمود، «من می ترسم که این حرفها باورم بیاید». یعنی همه چیز مردم هستند. مردم خوششان می آید کار دستشان باشد. بار اول تندروها کار را گرفتند. دور دوم تندرو و کندرو با هم افتادند. دور سوم کندروها یک مقدار جلو و تندروها عقب افتادند. همه اینها به صورت من درآوردی شد که دیگر حکم الله نیست؛ اسمش حکم الله است ولی عملا حکم الله نیست.

    سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چطور بین این حکم الله و نظر امام که به مجلس می گوید به رأی خودتان عمل کنید همنشینی برقرار کرد که هم حکم خدا اجرا شود و هم مردم راضی باشند؟

    هیچ وقت نیست که حکم خدا باشد و مردم راضی نباشند. هر لحظه مردم به حکم خدا راضی هستند. ما حکم خدا را خراب می کنیم. به عنوان نمونه خدا می گوید قهر نباشید و آشتی کنید، مردم نه می گویند؟ خدا می گوید دروغ نگویید، مردم نه می گویند؟ خدا می گوید خیانت نکنید، مردم نه می گویند؟ ما دروغ گفتیم. یعنی به عنوان نمونه ما گفتیم خیانت نکنید ولی عمل نکردیم؛ مردم می فهمند. الآن حرف مردم این است که مال هایی که دیگران به نام انقلاب خورده اند را برگردانند و آنهایی که خیلی پست ها را اشغال و مدام من من کردند کنار بروند و همان چیزی که گفته اند را عمل کنند.

    مثلا در مورد مسأله حجاب که اخیرا مطرح شده است علماء و شخصیت های متفاوت اختلاف نظر دارند.

    ابدا.در اصل حجاب اختلافی نیست؛ حجاب واجب است و جزو ضروریات اسلام است ولی آیا هر واجبی را با اجبار باید اجرا کرد و به چه شیوه ای؟ آیا اجرای واجبات منطق ندارد؟ اسلام دین اقناع و منطق است.

    عده ای می گویند حجاب اضطراری نیست و وظیفه حکومت نیست که نظارت کند و عده ای می گویند که وظیفه حکومت اقامه اضطراری حجاب در جامعه است.

    همیشه حرف هست. اسلام این را نمی گوید. قرآن می گوید چشم هایتان را کم کردن دهید. همه علماء هم همین حرف را می زنند. ما یک ستر عورت و یک حجاب داریم. ستر عورت از زنان واجب هست؛ چون جزو نظام هست. زنانی که در خیابان هستند و چارقد به سر دارند و مویشان و گلویشان بیرون هست؛ این چارقد چه حجابی است؟ همین را کتک می زنند و شوهرش را از بغلش پیاده می کنند و نامحرم را کنارش می نشانند؛ به عنوان امر به معروف و نهی از منکر. این خلاف هست. من خودم در جریان امر به معروف و نهی از منکر بودم؛ این کارها خیلی شده است هست. به عنوان نمونه فرد شراب خورده و هنگامی که به منزل او می رفتند تلویزیونش را می آوردند. شراب ذلت چه ربطی به تلویزیون فرد دارد؟ یعنی کارهای من درآوردی زیاد شده است هست. شما باید بپذیرید این کارهای خلاف انجام گرفت و این طور شد. همین الآن هم، هنگامی که می گوییم ما اسلام را پذیرفته ایم، لوازم اسلام هم می پذیریم. لوازم اسلام را همین مقداری که در رساله عملیه هست، اگر می گویند اختلاف هم است مسأله رهبری است و حکم شرعی که یک مجتهد به عنوان رهبر گفته باشد. این اضافات دولتی و مردمی و اجرایی هست؛ اشخاص می خواهند یک کاری را اجرا کنند، بد اجرا می کنند. می گویند برو کلاه بیاور، سر می آورد.

    منظورتان از اضافات چیست؟

    یعنی ما حق نداریم بر سر حجاب زنی را در خیابان دعوا کنیم. تذکرات این نیست که بگیریم برخورد به زور کنیم بکشیم در خیابان توجه مردم را جلب کنیم آنها لج می کنند. چرا؟ تا حالا که مردم پذیرفته بودند. اخیرا یک لج و لجبازی بین بعضی مردم و مجریان به وجود آمده هست. حتی به بسیج که دولتی نیست و ملی و متعلق به مردم هست، این اخطار را می دهم که بسیج مردمی را جهت مقابله با مردم استفاده کردن و مردم را در برابر هم قرار دادن خطایی بزرگ هست. این نیروی بسیج روش هایی را اجرا کرده است که مسئله ایجاد می شود.

    اینهایی که لج می کنند جوان هستند. عده ای از جوانان می گویند آن روزی که مرحوم امام می فرماید «شاه می گوید من شما را به تمدن رساندم؛ ملت می گویند شما را نمی خواهیم. اگر این ملت بگویند شما را نمی خواهیم باید قبول کنیم». استبداد به معنای اینکه من می گویم، غلط هست. حکم الله را خدا می گوید و همه می پذیرند. حکم الله این چیزهایی نیست که ما اجرا می کنیم. من نمی خواهم از خودم چیزی صحبت کنم و می خواهم از اجتماع صحبت کنم.

    هر جایی که فضول باشی ها، حمله ورها و حمله کننده ها کمتر هستند، حجاب زن ها هم بهتر هست. مردم فهمیده هستند؛ این همه مسجد و هیأت سینه زنی می روند، کسی به آنها چیزی می گوید؟ هنگامی که در خیابان می دود و یکی را می گیرد، ماشین گشت به زور می برد، او هم اوج می رود و چارقدش را علم می کند. دارد لج بازی می کند؛ به همین علت که چارقد(روسری) سرش بوده و از منزل بیرون آمده هست. اگر می خواست بی حجاب باشد از همان منزل روسری خود را در می آورد.

    بشر اینقدر اسیر نیست. اگر آزادی های نوجوانان تحت عنوان دین به خودش واگذار شود، اطاعت می کند؛ هنگامی که تحکیم و زور کنیم اطاعت نمی کند. همین اتفاق الآن افتاده است.

    در بحث این شیوه برخورد با حجاب احساس خطر می کنم

    پیشنهاد می کنم افراد متخصص دینی و اجتماعی دور هم جمع شوند و این پرسشها را بررسی کنند و از نیروهای نظامی و امنیتی و تصمیم گیران تقاضا می کنم نتیجه های این جلسات را در تصمیمات خود لحاظ کنند. من در بحث این شیوه برخورد با حجاب احساس خطر می کنم.

    یک بحث دیگر هم پرسشها اقتصادی هست. بالأخره جوان است و کار می خواهد. می بیند کسی آنجا نشسته است که کار بلد نیست. اسلام می گوید کار را به کاردان بدهید. هنگامی که دستورات انقلابی طبق قانون دین اجرا نشد به اینجا کشیده می شود. الآن شما ببینید، آیا صادرات ما به قدری ضعیف است که میوه دارد از بین می رود؟ جهت اینکه مردها پست ها را گرفته اند و هنگامی که می خواهند صادر کنند روی لج و لجبازی می گویند صادر نکنید؛ من می خواهم صادر کنم. کارها را از آدم های متخصص گرفته ایم.

    من توصیه لطیفی در باب اقتصاد بگویم. خدا می داند دلم می سوزد که آیا کار را به اینجا رساندیم؟ اولا خود یارانه دادن، بنده خدا کار می کرد و دویست تومان می گرفت و هنگامی که یارانه دادند دیگر نرفت کار کند. اگر نیرو به کار گرفته نشود مسئله پیش می آید و اگر کار را از بگیرند مسئله دوم هست. هنگامی که می خواهد صادر یا وارد کند صد مسئله جهت او درست می کنند و باعث می شود به اینجا کشیده شود. اگر صادرات و واردات آزاد شود مشکلی نخواهد داشت. باغداران می گویند جهت ما صرفه ندارد که میوه را جمع کنیم؛ چون هنگامی که به خیابان می آوریم به قیمت مناسب از ما نمی خرند.

    دو چیز متعلق به اسلام هست؛ شما ببینید اجرا می شود یا نمی شود. اول اینکه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر می گوید آنقدر از مردم مالیات سنگین و ناعادلانه نگیر که ناراضی شوند.

    الآن آیا کارخانه های ما تعطیل شده است است؟ بیمه و مالیات فشار می آورند و فرد می گوید آنقدر کار نکرده ام و درش را می بندد. ما می گوییم آیا فلان کشور آباد است؟ همین چند روز قبل اعلام کرد که اگر کسی در کشور ما سرمایه گذاری کند، ما مالیات از او نمی گیریم. ما در کشور خودمان هم به زور مالیات می گیریم. ما قیمت گذاری نمی کنیم. یعنی هرچه می خواهد بفروشد. آن وقت می بینیم که میوه فروش و آجیل فروش چهار ماه خوب جگر خورده و شب عید یا شب چله با بلندگو بالای سرش می آییم که این چند است؟ تا حالا کجا بوده اید که می گویید این چند است؟ تو می دانی با چقدر خسارت اینها را نگه داشته تا امشب بفروشد؟ والله این را هیچ کجای اسلام نگفته هست. این قیمت گذاری ها حرام هست. آیا نمی گذارید بفروشد؟ مردم اگر نمی خواهند نخرند. شما وکیل و ولی مردم نیستید. همین الآن اگر همه کارگران کارخانه ها را بدهند بیمه و مالیات را سخت نگیرند، کارخانه ها راه می افتد.

    من اعتقاد دارم میوه کشور عزیزمان ایران سه بار صادر و سه بار وارد می شود و در دست خود مردم هست. چهار نفر نیروی پنهانی پیدا می کنیم و می گوییم اینها مردم هستند. اینها مردم نیستند. مردم می فهمند.

    همین بحث شخصی سازی که اصطلاحا می گویند خصولتی می شوند؛ نه شخصی سازی.

    واقعا شخصی سازی نیست. کجای اینها شخصی سازی است؟ جالب اینجا هست، من این اطلاعات را دارم که می گویم، کلا اگر کار دست کسی باشد که خود کاشته و خود جمع کرده و خود فروشنده هست، با علاقه این کار را می کند و از کارش لذت می برد؛ هنگامی که جان می کند و کسی دیگری می گوید به من بده، زحمت می برد.

    استنباط من از فرمایشات شما این است که پرسشها معیشتی و تبعیض عامل اعتراضات اخیر بوده، درست است؟

    عامل این اعتراض سه چیز هست؛ زورگویی به مردم، توجه نکردن به خواست مردم و هنگامی که مردم آیا می گویند، آنها را ساکت می کنند؛ این بدتر هست. شعارهایی که دارند می دهند خیلی خطرناک است.

    یک سری شعارهای تند علیه هر دو جناح و حتی عده قلیلی آرزوی برگشت به رژیم سابق را کردند. تحلیل شما از این شعارها چیست؟

    احتمال بازگشت به رژیم پهلوی خیلی ضعیف هست؛ این هم از لجبازی هست. خود جوان ما میداند سلطنت جهت این کشور بافایده نیست با شاه احساس خوبی ندارد ولی می فهمد که روشی جهت تقابل و اعتراض و به زبان راحت حرص در آوردن هست. احتمال نیرومند این است که ما می خواهیم به همان اسلامی که اول رأی داده ایم، که حمایت از مردم هست، مردمی هست، در آن مردم کاره ای هستند و کار دست خود مردم است را می خواهیم. مردم اینکه ما ولی شما هستیم و ما امیر شما هستیم را نمی خواهند و درست هم هست.

    وقتی با اتفاقات دیگر مقایسه می کنیم، مجموعه نظام با این اعتراضات چطور برخورد کرد؟

    مقداری از این قضیه اخیر به نظرم منشاء خاصی داشت که اشتباه شد؛ من بارها هم گفته ام که متاسفانه افراد نادانی تئوریسین شده است اند و کار را دست می گیرند و بارها هم ضربه زده اند. نمی دانم مردها چند بار می خواهند از این تئوریسین های نادان ضربه بخورند.

    این اتفاقات حرکت ناهنجاری بود که فکر کردند مثل سال ۸۸ می توانند آن را اداره کنند ولی اداره نشد. این کار بسیار کار بد و خطرناکی بود. من روز اول که متوجه شدم، دیدم که کار خیلی خطیری هست؛ و آن این است که اینکه مدام مردم را علیه کسانی جنبش کنیم که خود آنها هم در معترض کردن مردم دخالت دارند، دلواپس کننده هست. مردم حرف جهت زدن زیاد دارند؛ جهت گرانی به خیابان می آیند ولی حرف به تصمیمات کلان نظام هم دارند. خب آن وقت اگر علیه دولت باشد نامش «اعتراض» هست، ولی اگر علیه سایر نهادها باشد می شود «اغتشاش»! آنکه جهت مسئله اقتصادی به خیابان بیاید ممکن است دست به هر کاری بزند؛ نگرانی های معیشتی آرامش را از انسان می گیرد. آن وقت چه اتفاقی می افتد؟

    امام فرمود که به فقراء و مستمندان برسید؛ ایشان هشدار دادند که خدای ناکرده روزی برسد که مردم بفهمند باطن ذات شما چیست و خدای ناخواسته یوم الله دیگری واقع شود؛ آن روز فاتحه همه ما را خواهند خواند.

    مسئولان بیایند بنشینند و از گذشته خودشان عذرخواهی و به مردم تفهیم کنند

    من خودم وقت مصدق بوده ام؛ عضو افراد حرکت جامعه بوده ام. من می گویم تا دیر نشده مسئولان بیایند بنشینند و از گذشته خودشان عذرخواهی و به مردم تفهیم کنند که غلط های رخ داده هست. کسری ها را جبران کنند و به عنوان نمونه یکی از موارد این است که از حالا دیگر روی بیمه ها و مالیات فشار نیاورند. مردم مالیات و بیمه باید بدهند ولی مسئولان هم باید جواب دهند.

    الآن بزرگترین اشکال من به بیمه این است که شاید حدود۱۶سال داشتم که به فکر بیمه افتادم. هنگامی که جهت کار جزئی که داشتم انجام می دادم به بیمه رفتم، قانون دیگری به نام «قانون تأمین» بود و بعد از دو سه ماه گفتند بیمه نمی شود. آن موقع ماه رمضانی بود که در بازار مشهد آتش سوزی اتفاق افتاد. فردا من جهت بیمه دنبال کردم و دیدم هیچ کس جواب نمی دهد. اگر بیمه جواب دهد مردم افتخار می کنند که بیمه کنند. بیمه پول را می گیرد ولی در پرداخت نمی پردازد و بازی در می آورد و نتیجه این می شود.

    چرا مردم اینگونه شده است اند؟ دستاوردهای انقلاب را ما خوب حفظ نکردیم. افراد منتسب به رهبری از این جایگاه به درستی استفاده نکرده اند. از جایگاه نهادهای مردمی بد استفاده کردیم.

    مردم می بینند که پول کجاست و از آنجا مطالبه می کنند. این همه بنیاد با درآمد کلان؛ اینها منافعی که می گیرند را به کجا می دهند؟ من در گذشته آماری داشتم، که دقیق یادم نیست، چند درصد مالیات کل کشور از همین شرکت هایی بود که حالا مصادره شده. زمانی که دست مالک بود چقدر درآمد مالیاتی پرداخت می کرد هنگامی که در اختیار بنیاد بود چقدر مالیات پرداخت می کرد. بعضی وقتها هم می گفتند ضرر کرده ایم؛ چون خبره نبودند.

    من راحت به شما بگویم، الآن نه آب کشاورزی ما درست و به وقت به کار گرفته می شود، نه صادراتمان در دست مردم است که خوب صادر شود و نه وارداتمان در دست مردم است که خوب وارد شود. نتیجه آن این گرانی ها هست. سرنوشت ما به آنجا رسیده که راضی هستیم دشمنانمان بخورند ولی دوستانمان نخورند. آیا از بابک زنجانی و دیگران نام می بریم و می گوییم نفت ها را فروخته اند؟ آیا عادی نفروشیم؟ آیا با تحریم رو به روی شویم؟ آیا مسخره کنیم که تحریم ها کاغذ پاره است؟ اینها حرف هایی بوده که در این مملکت زدیم. یعنی آنچه گفته شده است و آنچه به کار رفته خلاف رضای مردم است و خلاف قانون اساسی هم هست.

    پس این طور که می فرمایید ریشه های این پرسشها غیر اقتصادی است.

    اگر بررسی شود ریشه آنها نادانی و خودخواهی است.

    ریشه آن دقیقا در چه موضوعی است؟

    قدرت زیاد، دانش کم، تملق به جای حرفهای کارشناسی، خودخواهی، از بین بردن کردن کارشناس خبره و دشمن پنداری افراد صالح.

    مردم در چه شرایطی و به چه صورتی می توانند دنبال رأیشان بروند؟

    این سازکار دارد. متاسفانه مسئولین بنای اجرا یا اعتماد به نفس در اجرا راندارند.

    در دنیای امروز جهت اینکه مردم حرف هایشان را بزنند ابزاری هایی مثل مطبوعات و رسانه ها هست.

    رسانه ها را هم گارانتی گفتاری ندارند. گوشی تلفن همراه ها هنگامی که امنیت ملی به میان می آید قطع می شود؛ سازکار اعتراض در کشور به طور واقعی روشن نیست.

    عملشان کو؟ شرط اول این است که امام از روز اول فرمود به داد اسلام برسید. تا همین الآن که پیش شما نشسته ام، هر جایی که اسلام بوده دویده ام و هرجایی که حقه بازی بوده نرفته ام؛ خودداری کردم و منزل نشین شدم. تا توانستم مبارزه کردم که غیر اسلامی نشود ولی زورم نمی رسد.

    همین الآن هم می گویم از مسئولان تقاضامندم که مالیات را منطقی کنید، در بیمه به مردم فشار نیاورد، حرف مالیات دهندگان را بپذیرند و هر فردی که می گوید زیاد از این کار نکرده ام حرف او را قبول کنید. فرض می گیریم که دروغ می گوید، شما به عنوان مجری دیندار حرف مؤدی را بپذیر. از دولت هم می خواهم هرجایی که بیمه تقاضا دارد و مستحق است باید پرداخت شود. صندوق ها را هم خالی نکنند و به مردم اعتبار دهند. معیشت مردم را تأمین کنند.

    از جوانان می خواهم خود را راضی به کار کنند. اشکال دیگر ما این است که دانشگاه توسعه پیدا کرد و دانشگاهیان ما زیاد شدند؛ دانشگاه رفتند ولی کاری که یاد گرفتند را اجرا نکردند. هنگامی که به مهندس راه و ساختمان می گوییم که به بیابان برو می خواهیم بزرگراه سازی کنیم، نمی رود. مهندس عمران می گوید باید افغانی ها کار کنند.

    این به نبود فرهنگ کار در کشور عزیزمان ایران هم بر می گردد

    یک روز من از منزل بیرون آمدم و دیدم آقایی پشت ماشین نشست؛ همراهان فکر کردند که سوء قصدی دارد بررسی کردندکه ببینند چه است؟ گفت از حاج آقا عذرخواهی می کنم؛ من مهندس هستم، آمده ام لباسم را عوض و سر خیابان کار کنم. بغل گرفتم و بوسش هم کردم و گفتم به مهندس راه و ساختمانی که دارد آجر می چیند افتخار می کنم؛ تا اینجا کار می کنی ناهار را مهمان من باش. همین آقا دیگر حاضر نیست که کار کند و می گوید باید یک پست به من بدهند. پستی نداریم که بدهیم؛ باید کار کنید.

    من یادم نمی رود که پنجاه سال پیش در یکی از کشورهای خارجی در ماشین بودم و دیدم که آپاراتچی تصویری به دیوار زده هست. هنگامی که که پرسیدم گفتم که این مجوز آپاراتچی هست؛ لیسانسی دارد که بتواند پیچ ماشین ها را باز کند.

    پس تقاضای من این هست، همین الآن هم دیر نشده هست، مجموع میوه جات را جمع کنند و مردم هم در جمع کردن کمک کنند و دولت فقط به صادر کردن کمک کند؛ باز دلار بر می گردد و قیمتش بهتر می شود. بعضی وقت ها قیمت پرتقال، نارنگی و نارنج ما در بعضی از کشورهای اطراف اگر با دلار صادر شود، خوب صادر می شود و ضرر هم نمی کنیم. بعضی چیزهایی که نباید بکاریم را کمتر بکاریم. تلویزیون نشان می داد یکی از چیزهایی که نمی توانیم جمع کنیم فلفل هست. آیا نمی توانیم جمع کنیم؟ اگر آنها را جمع کنند و کنار خیابان بگذارند تا مردم فقر بخورند، برکت می آید و همان محصول دو برابر می شود.

    پس اول اینکه بیمه ها و مالیات ها جهت اموال مردم قیمت گذاری نکنند. بگذارند هرکس هرچه می خواهد بفروشد و هرکس نمی خواهد نخرد. شما وکیل مردم نیستید. بگذارید مردم کار خودشان را انجام دهند؛ در این صورت شما هیچ ضرری نخواهید کرد. چند وقت قبل در اینستاگرام، تلگرام، شبکۀ اجتماعی فیس بوک و … دیدم که یک کارمند شهرداری به زور دارد میوه های دستفروش را به خیابان می ریزد. چه کسی گفته این کار را بکند؟ سد معبر این نیست. باید محترمانه کنار بایستند و کمک فرد کنند تا میوه خود را بفروشد و به منزل برود.

    مردم آزادی را دوست دارند. فرمان فرمایی نکنند. اگر با مردم برادری و مهربانی کنند، همانند پنج سال اول انقلاب همه کمک خواهند کرد و مملکت درست می شود. غیر از این باشد مملکت به خطر خواهد افتاد.

    شعار آزادی، که به آن اشاره کردید، یکی از دو شعار اساسی انقلاب بود. شعار اول استقلال بود که ما الآن کشور مستقل و مقتدری در منطقه هستیم و یکی از امتیازات جمهوری اسلامی کشور عزیزمان ایران همین قضیه هست. ولی در بحث آزادی چقدر پیشرفت کرده ایم و الآن کجا هستیم؟ اگر بخواهیم از منظر اتفاقات اخیر کشور را بسنجیم چقدر این مسأله آزادی در نارضایتی مردم مؤثر است؟

    ما آزادی را از گفتار و کردار و قلم مردم گرفتیم. الآن اگر تمام سایت ها را آزاد نکنیم مردم از ۱۰ جای دیگر مطلب را می گیرند. امروز دیگر هیچ چیزی پنهان نمی ماند. سایت ها را آزاد کنیم و همان چیزهایی که آنها پخش می کنند را خودتان پخش کنید؛ نگذارید مردم اسیر شوند. تمام زندگی مردم و روزنامه ها را آزاد بگذارید. بشر ذاتا آزادی خواه هست. یک فرزند دو ساله که هنوز نمی تواند قاشق را درست دست بگیرد و درست غذا بخورد، اگر قاشق را از او بگیرید آن را توهین تلقی می کند. این فرزند انگلیسی، آمریکایی و عرب نیست؛ یک فرزند مسلمان ایرانی هست. می خواهد استقلالش را حفظ کند. حالا که نمی تواند مادر قاشق دست می گیرد و با احترام به او می گوید که این طور غذا بخور.

    ما می گوییم آنجایی که نمی توانند دولت دخالت کند و جایی که می توانند را خود مردم اجرا کنند. ما جایی که می توانند اجرا کنند را از دست مردم می گیریم. این خیلی خطرناک هست. هنگامی که خود فرد می تواند جنس را بفروشد شما با او چه کار دارید که برایش قیمت بگذارید؟ شما به معامله نگاه کنید و مالیات و عوارضتان را بگیرید. ما کارمند اضافه درست کردیم. قوم و خویشان خودمان را فرستاده ایم که کارمند بشوند. چه کارمندی شوند؟ باید ما نیاز به کارمند داشته باشیم تا کارمند اضافه کنیم. باید کارمند بلد باشد چه کار کند.

    تقاضای من این است که جهت مردم آزادی خرید و فروش قائل شویم؛ با نظارت عالی تا چیزهایی که حرام است را خرید و فروش نکنند و تذکر بدهند. به جاهایی می رسیم که دیگر نظارت ما مورد نیاز نیست و فقط می توانیم از دور هدایت کنیم. به عنوان نمونه اگر یک نانوا تا شب بخواهد هزار بار چانه بگذارد، دستی جهت او می ماند؟ این فرد چقدر می تواند گران فروشی کند؟ چقدر می تواند خمیرش را کم کند؟ اگر این فرد کار خودش را بکند اتفاقی نمی افتد. آنجا که کامیون کامیون، کانتینر کانتینر جنس جا به جا می کنند را دنبال کنید. شهرداری میوه دست فروش خیابان را به عنوان سد معبر جمع می کند. این را چه کار دارید؟ کامیون سد معبر کرده هست. آیا آن را چیزی نمی گویید و اجازه می دهید که برود؟ بگذارید این هم جنسش را بفروشد.

    اما آزادی در قلم، آزادی در نوشتن، آزادی در شنیدن هم مسأله مهمی هست. صدا و سیما از اینها بیرون بیاید. الآن صدا و سیما منحصر به عده ای هست. همین طور بلندگوهای اجتماعی منحصر به عده ای است و متعلق به همه نیست. حداقل روزنامه ها را مقداری به اختیار مردم بگذارید و سایت ها را هم به اختیار مردم بگذارید و هیچ وقت جلوی آن را نبندید. قول می دهم هیچ فسادی اتفاق نخواهد افتاد. آنچه آنها می فرستند، شما هم خوب هایش را بفرستید. شما انکار و اعلام کنید. هنگامی که شما چیزی می گویید و خلاف هم می کنید، کسی به شما نگوید خلاف می کنید؟

    الآن بعضی افراد می گویند باید اینستاگرام، تلگرام، شبکۀ اجتماعی فیس بوک و … بسته شود تحلیل شما از این حرف ها چیست؟

    همین ها مردم را گرفتار می کند. نباید ببندند. چه کسی گفته بسته باشد. یک زمانی می شد، ولی الآن نمی شود آنها را بست. الآن انقدر تکنولوژی رشد کرده که خیلی از فرزند های داخل منزل از متخصص داخل وزارت کشور آگاه تر هستند. یک فرزند داخل منزل از آقایی که اطلاعات مخابراتی دارد واردتر هست. علم و تکنولوژی و اطلاعات پیشرفت داشته هست. والله اگر ما مردم را منع نکنیم مردم عقل و فهم و شعور دارند و می فهمند و می دانند. به خداوندی خدا مردم از شما متدین تر هستند. به خدا دین مردم بهتر هست. اینها دینشان اصالت دارد و شما دینتان تظاهر دارد. این افراد را اجبار نکردند و شما اجبار به دینداری هستید. اجبار به درد نمی خورد. به خداوندی خدا اگر مردم مختار باشند و نظارت عالیه ای بر آنها باشد، با اخطار و ارشاد، مردم راه خودشان را می روند. چیزهایی که من می گویم امتحان شده است هست. من فرزند امروز نیستم و سنی بر من گذشته هست. خدا می داند که یادم نمی رود، هنگامی که بر سر موضوعی آقایی فریاد می زد من گفتم این کار را نمی کنم و تذکر می دهم، تمام مردم اطاعت کردند. مردم می خواهند حرف حساب را بشنوند.

    در بحث آزادی ها، مسأله برطرف حصر و ممنوع التصویری آقای خاتمی مطرح شد. فرض کنید که حصر برطرف و ممنوع التصویری ها حل شود، چه اتفاقی می افتد؟

    به چیزی که زوم کرده اند و به لج و لجبازی افتاده اند من وارد نمی شوم. ولی می دانم که لج و لجبازی هست. یعنی می دانم اگر روز اول این کارها نمی شد، هیچ اتفاقی نمی افتاد. حالا که شده است من هم هرچه بگویم کسی به حرف من گوش نمی کند.

    من اعتقاد دارم که اگر هر لحظه کارها بر وفق مصالح اجتماع و در اجرا درست اجرا شود، هیچ کس گله ندارد. یک وقت می گویند مصلحت دولت و حکومت هست. مردم این مصلحت را نمی خواهند. دوم اینکه اگر هر کاری با مهربانی انجام شود مردم می پذیرند ولی با خشونت نمی پذیرند. از همین مردم تقاضا می کنم آرام باشند و آرام بگیرند. من از دولت خواسته ام و از حکومت هم می خواهم که حتما این خواسته های شرعی و اخلاقی شما را به نحو احسن اجرا کنند. اگر اجرا نکردند مطمئن باشید خود به خود آنها از فشار و شما هم از سکوت خسته خواهید شد و آن موقع خطر بسیار عظیم خواهد بود. آن وقت کسی نیست که علت را بپرسد. ولی الآن من خواهش می کنم، دشمن بیدار است و افراد از بیرون به جنبش ما نظارت دارند. جهت رضای خدا و صلاح خودتان آرامشتان را حفظ کنید و مسئولین هم آنچه کمبود است و مقدور است را به شما برسانند؛ و می رسانند.

    من از مجموعه آقایانی که در قوه قضائیه هستند تقاضا دارم احکام صادره را به این شکلی که خودشان مایلند صادر نکنند؛ احکام را به شکلی که دین گفته و رفاه و آسانی در آن است صادر کنید. قانون مدنی ما را دانشمندان و علما نوشته اند؛ تا حالا هرچه تبصره خورده خراب شده است هست. خیلی از قوانینی هم که ما داریم با تبصره خوردن خراب شده است هست. باز هم می گویم قانون را اجرا کنید و حرف و نظر شخص را اجرا نکنید.

    الآن بحثی با عنوان «ضرورت انجام گفت و گوی ملی» بین سیاسیون مطرح هست. می گویند باید بر سر پرسشها کلان کشور گفت و گوی ملی کنیم. نظر شما در مورد گفت و گوی ملی چیست؟ آیا الآن گفت و گوی ملی نداریم؟

    گفت و گوی ملی مورد نیاز هست؛ اصولا گفتگو خوب است مگر منطق نداریم ولی بر سر چه مسایلی ابتدا باید از مسایل راحت و موضوعاتی که اختلافات کمتری است شروع کنیم

    آخرش به کجا می رسد؟

    حرف های هم را می شنویم حداقل میفهمیم که حرفهایمان راشنیده اند.

    در هر صورت اول باید مسئولان به معیشت مردم توجه کنند.. همین الآن شب عید هست؛ برنج و روغن وارد کنند و به مردم بدهند. پول از بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید بگیرند تا بتوانند به مردم بدهند. بعد از عید هم مردها جهت اشتغال برنامه ریزی کنند و با خود مردم مشورت کنند. اگر شغل ها را عوض کردن دهند و با مردم در میان بگذارند ملی می شود.

    در فضای نارضایتی بخش هایی از جامعه نقش تریبون های رسمی را چه می بینید؟ ائمه جمعه، صدا و سیما و تریبون های رسمی جهت آرام کردن مردم چه وظیفه ای دارند؟

    تلویزیون، تریبون ها و بلندگوها شخصی نباشند و همه آنها ملی باشند. یعنی فرد می گوید چون من فقیه هستم استدلالی بدون رعایت همه جوانب می کنم و حکم می کنم که فلانی مهدورالدم هست؛ به فقه تو باید شک کرد!تاریخ پر است از اشتباه مدعیان فقاهت که چه بلایی سر دین آوردند.

    من اینجا از همه فقهای دینی و حجج اسلام و آیت الله ها و جمیع مراجع بزرگوار می خواهم که تلاش بفرمایند به اندازه ای که مقدور است استقلال حوزه را حفظ کنند و حوزوی ها را زیر نظر بگیرند. حوزه داری کنید و فقیه پرور باشید تا خداوند شما را دوست بدارد؛ و می دارد. امام صادق (ع) و ائمه معصومین (علیهم السلام) پشتیبان شما هستند.

    فکر نکنند اگر همه به عنوان فقیه زودرس و نورس وارد پرسشها اسلامی شوند اسلام را عزت می دهند؛ بله با این کار اسلام را به ذلت و مسلمانان را به نفرت و دوری از دستورات دین می کشانند. تقاضامندم حوزه را از این مزاحمت ها جدا و به مزاحمت های نادرست تأمل کنند و مطمئن باشند امام وقت (عج) آنها را یاری خواهد کرد.

    نظر شما در مورد صحبت هایی که اخیرا در نماز جمعه در مورد اعدام بعضی افراد شد چیست؟

    مخاطب من همه تریبونهاست؛ مخصوصا در شهرستانها و شهرهای کوچک و همه افراد. این تریبون ها تریبون وحدت است نه کرسی قضاوت. از این تربیون ها صورت رحمانی اسلام و مردمی و عقلانی انقلاب را به نمایش بگذاریم. انقلاب در آینده با این تریبون ها قضاوت می شود.

    در بحث کلان، الآن مسئله نماز جمعه فقط نرده است؟

    اگر نرده به این معنا باشد که آن طرف نروید، در طول تاریخ یک پارچه می نوشتند…؛ چون کافی است روی یک پارچه یا کاغذ بنویسند «اینجا ننشینید».

    کل حرف من این است که تلاش کنید تمام دوره های زندگی را از خدا جدا نشوید چون خداوند شما را دوست دارد و همه دستورات دینی هم مرضیّ خدا و مطلوب انسان ها هست. یک سری تکالیف شرعی مثل روزه گرفتن داریم که مشقت دارد و اینها را هم باید یاد بگیریم. به عنوان نمونه جهت غذا خوردن می گوییم مشقت جویدن را هم بکش. این مشقت جهت معده خودت خوب هست. یک سری از مشقت های دینی مثل پوشیدن، نماز و روزه داریم که به نفع خود انسان و جهت رفاه خودتان هست. بدانید که این مشقت ها مقدمه تعالی شما هست. اینها را با بقیه احکام جدا کنید.

    در آخر از همه بانوان تقاضا دارم حجاب اسلامی و آنچه مدنظر اسلام است را رعایت کنند که این جزو قوانین اسلام و نظام هست. ما عفاف و حجاب را کنار هم می گذاریم. زنان ایرانی عفت دارند، پاکدامن هستند و امیدوارم در بحث حجاب هم آنچه مورد نظر اسلام است را رعایت کنند و از همه مردم می خواهم آنچه را که مهم است یعنی عفت چشم و عفت زبان را رعایت کنند و از مسئولین می خواهم که هرچه جهت رضای خداست بر زبان برانند.

    واژه های کلیدی: اسلام | اسلامی | مالیات | خیابان | حجاب اسلامی | انقلاب اسلامی | مجلس شورای اسلامی | اخبار سیاسی و اجتماعی

    در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم / سید مهدی طباطبایی

    در بحث حجاب شاهد لجبازی بین بعضی مردم و مجریان هستیم / سید مهدی طباطبایی

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار