بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار ورزشی و نتایج مسابقات داستان خواندنی بدنسازی که با یک دست می‌خواهد آرنولد شود

    شبیه به هیچ کسی نیست؛فقط مثل خودش است.تقریبا ۱۰ سال قبل و یک تصادف.وقتی به هوش آمد اتفاق تلخی افتاده بود.سرنوشت برایش این طور رقم خورده بود که با یک دست به زندگ

    داستان خواندنی بدنسازی که با یک دست می‌خواهد آرنولد شود

    داستان خواندنی بدنسازی که با یک دست می خواهد آرنولد شود

    عبارات مهم : زندگی

    زندگی ما سخت تر از فوتبالیست ها است | من خوشبخت ترین انسان روی زمین هستم

    مهران بیرامی می گوید :خدا هر لحظه به من حال داده و ممنونش هستم

    شبیه به هیچ کسی نیست؛فقط مثل خودش است.تقریبا ۱۰ سال قبل و یک تصادف.وقتی به هوش آمد اتفاق تلخی افتاده بود.سرنوشت برایش این طور رقم خورده بود که با یک دست به زندگی اش ادامه بدهد.شاید در ابتدا تصور خیلی ها این بود که روند زندگی جهت او یک جورهایی گردش به عقب خواهد داشت ولی نگاه مهران در آینه و حرف زدن با خودش که لاغر و نحیف شده است بود تلنگری بود جهت اینکه او راه جدیدی را شروع کند.راهی که به اینجا ختم شود تا مهران بیرامی با یک دست یه یکی از قهرمانان در رشته پرورش اندام تبدیل شود.او از زندگی اش راضی است و تحت هر شرایطی که باشد می گوید:«خدایا شکر به علت این همه نعمتی که به من دادی.»

    داستان خواندنی بدنسازی که با یک دست می‌خواهد آرنولد شود

    *خیلی بی حاشیه و رک بگویم، من نخستین بار که در اینستاگرام تصویر شما را دیدم خیلی تعجب کردم. با خود گفتم مگر می شود بدون یک دست این کار ها را کرد.خودتان برایمان تعریف کنید و بگویید که این نقص عضو مادرزادی بوده یا مسائله دیگری دارد.اصلا از کجا شروع شد.

    خیر مادرزادی نیست. من ۱۰ سال پیش یک تصادفی با موتور کردم که منجر به این اتفاق شد. این اتفاق جهت من باعث خیر شد که بیش از قبل به ورزش خودم اهمیت بدهم و عزم خود را بیش از قبل از جزم کنم.

    شبیه به هیچ کسی نیست؛فقط مثل خودش است.تقریبا ۱۰ سال قبل و یک تصادف.وقتی به هوش آمد اتفاق تلخی افتاده بود.سرنوشت برایش این طور رقم خورده بود که با یک دست به زندگ

    *تصادفی که کردید باعث خیر شد! معمولا همه بعد از رخ دادن این اتفاقات مایوس می شوند و دیگر سمت هیچ چیزی نمی روند ولی شما… شما انگیزه بالایی هم دارید. این علت خاصی دارد که مایوس نشدید و زیاد تلاش کردید؟

    من قبل از این اتفاق هم ورزش می کردم ولی نه به شکل حرفه ای.پس از تصادف به هیچ وجه نا امید و مایوس نشدم و روحیه بسیار خوبی داشتم.آرزو داشتم که روزی به روی استیج بروم و مسابقه بدهم. به علت اینکه قبل از تصادف به این آرزویم نرسیده بودم تصمیم گرفتم بعد از تصادف هم راه خود را ادامه بدهم و به آرزویم برسم.

    *چرا به سمت بدنسازی رفتید؟ مگر ورزش راحت تر و سبک تری نبود که انجام بدهید؟

    گفتم که من قبل از تصادف هم تمرین می کردم جهت همین همان ورزش خود را ادامه دادم.

    داستان خواندنی بدنسازی که با یک دست می‌خواهد آرنولد شود

    *روزهای اولی که این اتفاق برایت رخ داده بود تصویر العمل ها چطور بود؟ خصوصا در باشگاه.

    روزهای اول همه امید می دادند و این حال من را خوب می کرد.چند سال بعد از این اتفاق من گفتم که می خواهم بروم و مسابقه بدهم. سال ۹۴ یکی از دوستانم قصد داشت در مسابقه های فیزیک شرکت کند، در همین بین و زمانی که ما داشتیم تمرین می کردیم، او آمد و به من گفت مهران آیا تو اینقدر به خودت فشار می آوری تو که نیازی نیست مسابقه بدهی. من پاسخ دادم،دوست عزیز، من تلاشم را می کنم و پرسشها دیگر به خواست خداوند باز می گردد. در سال ۹۴ ما مسابقه دادیم و من اول شدم و این دوستمان از بین بردن شد. بعد از آن هم مسابقه های تهرانی و کشوری و حدودا یک ماه پیش بود که در مسابقه های دبی شرکت کردم.

    *در دبی تصویر العمل ها چطور بود؟

    شبیه به هیچ کسی نیست؛فقط مثل خودش است.تقریبا ۱۰ سال قبل و یک تصادف.وقتی به هوش آمد اتفاق تلخی افتاده بود.سرنوشت برایش این طور رقم خورده بود که با یک دست به زندگ

    خیلی با کشور عزیزمان ایران تفاوات داشت.انگاری آن ها به دنبال چنین بدن هایی هستند و من در آن جا خیلی مورد توجه بودم.

    *از کشور های دیگر پیشنهاد داشتی که بروی آن جا و کار کنی؟

    برای مسابقه های بله. ۱ یا ۲ شرکت بودند که به من پیشنهاد دادند و گفتند که جهت ما تبلیغ کن ولی به شرط اینکه در همین کشور ساکن شوی. زمانی که به من گفتند باید در اینجا ساکن شوی،من نپذیرفتم و برگشتم.

    داستان خواندنی بدنسازی که با یک دست می‌خواهد آرنولد شود

    *دوست نداشتی بمانی؟ بالاخره هر ورزشکاری توجه زیاد و امکانات خوب را دوست دارد و… .

    فعلا قصد رفتن از کشور عزیزمان ایران را ندارم. من پدرم را از دست داده ام و مادرم تنهاست. خواهرم که در خارج زندگی می کند و در کشور عزیزمان ایران فقط من و برادرم هستیم. نمی خواهم مادرم را تنها بگذارم ،او دغدغه من است.

    *شما در اینستاگرام خیلی هوادار دارید و کامنت های روحیه بخشی هم دریافت می کنید.من به چند مورد که نگاهی کردم خیلی ها به شما روحیه می دادند و شما را الگوی خود می دانستند. درست است؟ می خواهم در رابطه با این حس جنگندگی که در شما است پرسش کنم. کمی برایمان توضیح دهید که مردم و هوادارانتان چقدر انرژی به شما می دهند؟

    معتقد هستم هر کسی که به این دنیا می آید،قطعا آمده تا یا یک چیزی را اثبات کند یا چیزی را عوض کردن دهد.انسان بیهوده آفریده نشده هست. از بعد از تصادف که جلوتر رفتیم و مسابقه دادیم و … . مردم خیلی لطف داشتند و کامنت های روحیه بخشی جهت من می گذاشتند.

    من خیلی سحر خیز هستم و هر روز صبح که بیدار می شوم می بینم همه به دایرکت ام آمده اند و می گویند مهران ما به خاطر تو ورزش می کنیم و تو الگوی ما هستی و ازاین دست پرسشها روحیه بخش دیگر.از این کامنت ها انرژی خاصی می گیرم و کمک زیادی به انگیزه من می کند.از زمانی که از دبی آمده ام می بینم که خیلی ها از کشور های خارجی به دایرکتم می آیند و می گویند که دوست داریم با تو مسابقه دهیم و… . به نظر من همین چیز های کوچک است که خیلی کمک می کند و انگیزه ام را اوج می برد. من جهت دل خود کار می کنم و خدا هم پاسخ این صداقتم را داده است.

    *کدامیک از مسابقاتی که تا به حال داشته اید به شما زیاد چسبیده است؟کدام را زیاد از بقیه دوست دارید؟

    همین مسابقه های دبی که نخستین مسابقه خارجی من بود، خیلی به خودم حال داد. البته در آن جا نمی گذاشتند که جهت وزن کشی بروم.

    *چرا؟

    به علت اینکه برایشان پرسش بود.می گفتند تو به چه شکل می خواهی مسابقه بدهی و روی استیج بروی.

    *خب شما چه کار کردید؟

    استاد امیرانیان که داور بین المللی هستند و در دبی زندگی می کنند، از دور بنده را دیدند و آمدند و با من احوال پرسی کردند.ایشان گفتند هیچ مشکلی نیست و او می تواند جهت وزن کشی برود.

    *واکنش حضار و خبرنگاران و عکاسان چه بود؟

    با دو مجله خارجی مصاحبه کردم. البته خیلی انگلیسی متوجه نمی شوم ولی آن ها می گفتند باز هم قصد دارید که در مسابقه های دیگر شرکت کنید؟ آیا برنامه دیگری دارید که ما شما را در آن جا ببینیم.

    *در دنیا کسی را داریم که شرایط شما را داشته باشد؟

    بله. یک آقای فرانسوی هستند که شرایط من را دارند.

    *با او رابطه ای دارید؟

    خیر من رابطه ندارم. البته ایشان خیلی سنشان از من زیاد است.

    *شما پله پله پیش رفتید و قهرمانی آوردید.در مسابقه های مختلفی هم شرکت کردید. حالا که به اینجا رسیدید، دارید نقش یک مربی را بازی می کنید آن هم جهت علاقه مندان به این رشته. کمی راجع به شاگردانتان برایمان بگویید.

    من در حال حاضر خیلی به مربی گری فکر نمی کنم.البته حدودا ۳۲ یا ۳۳ شاگرد دارم که… .

    *اضافه وزن دارند؟

    بله اضافه وزن دارند.(باخنده) البته من از طریق مربیگری امرار معاش نمی کنم و شغل دیگری دارم.

    *می توانم بدانم شغل شما چیست؟

    من کارمند حاج آقا معماریان هستم از ملک سازان شرق تهران. یکی از شانس های بزرگی که در زندگی آوردم این بود که با این مرد آشنا شدم و از خداوند ممنونم که ما دونفر را در مسیر یکدیگر قرار داد. ایشان مرا مثل پسرش حمایت کرده و می کند و به همین علت است که می گویم نیاز مالی به مربیگری ندارم.

    *مدرک مربیگری دارید؟

    خیر. وقتش را ندارم که بخواهم کسبش کنم.البته خیلی دوست دارم که علم خود را در این رشته زیاد کنم و شاید روزی این کار را کردم.

    *فدراسیون دنبال کارهای شما نبوده است؟ کمکی به شما کند و تقدیری یا….

    مسئولان فدراسیون اصلا پیگیری نمی کنند. سال پیش که من قهرمان کشور شدم بلند شدند و برایم دست زدند و زمانی که طلا گرفتم از من تقدیر کردند، فقط همین. آن ها هیچ وقت به شکل مداوم پیگیر کارهایم نبودند. “کای گرین” که یک آمریکایی است من را در دبی به غرفه خود دعوت کرد .کلی با هم حرف زدیم. هیچ وقت فکر نمی کردم که با او صحبت کنم .او در بخشی از صحبت هایش گفت به کشور ما بیا،به تو بها می دهیم وحمایتت می کنیم و… . همسر “جی کاتلر” آمد و از من جهت گرفتن تصویر در غرفه ارزش دعوت کرد.آن ها یک شکلی به من بها می دادند که آدم دلش نمی خواست دیگر برگردد!(با خنده)

    *مهران از صبح که بیدار می شود تا شب چه کار می کند؟

    اگر جهت مسابقه های بخواهم آماده شوم، از صبح ساعت ۵:۳۰ بیدار می شوم و صبحانه و تمرین و بعد می روم سرکا. وعده غذایی ام را می خورم، زمانی که به منزل باز می گردم بلافاصله به تمرین می روم و میان وعده و مکمل هایم را میل می کنم به همین شکل تا ساعت ۸ شب که به منزل بر می گردم و شام می خورم و ساعت ۱۰ هم می خوابم. در دوران غیر از رژیم و زمانی که مسابقاتی ندارم، همچنان هر لحظه سحرخیز هستم و ساعت ۶:۳۰ بیدار می شوم، صبحانه می خورم و به سرکار می روم و یک پارت تمرین فقط در طول روز انجام می دهم که آن هم ظهر است و بعد از تمرین دوباره به دفتر می روم و کار می کنم تا ساعت ۸ شب که به منزل می روم و شام می خورم.خیلی سریع حوالی ۱۱:۱۵ هم می خوابم.

    *در کل نیمه شب را نمی بینید؟

    خیر نمی بینم. البته من خیلی مهمانی دعوت می شوم که به آن ها نمی روم. علاقه ای هم به مهمانی ندارم.

    *رشته شما مثل محدویتش مثل فوتبال است که باید به عنوان نمونه یک بازیکن حرفه ای ساعت ۱۰ شب بخوابد.برای افت نکردن بدن و… .

    صددرصد همینطور هست. رشته ما حتی دقیق تر از فوتبال است به علت اینکه ما جهت رشد عضلاتمان به خواب کافی نیاز داریم. من حتی ساعت ۳:۳۰ تا ۴ صبح یک وعده غذایی دارم که بیدار می شوم و آن را میل می کنم و بعد دوباره می خوابم. بدنساز ها در این شکل پرسشها خیلی دقتشان زیاد از فوتبالیست ها هست. بدنسازی قشر مظلومی است و کمتر دیده می شود.

    *یک زمانی می گفتند بدنسازی ورزش پولدارها و تنبل ها هست. چقدر این حرف درست است؟

    کسی که وارد این رشته می شود باید قطعا از نظر مالی حمایت شود. هزینه های این رشته خیلی گران هست. شما جهت این رشته نیاز به یک رژیم غذایی خوب دارید که جهت دریافت آن حداقل باید بین ۳ تا ۴ میلیون هزینه کنید. مکمل ها و ماساژ و پرسشها دیگر هزینه اش جدا هست. در مورد مسئله اینکه این رشته جهت تنبل ها است باید بگویم، کسانی که بدنسازی حرفه ای انجام می دهند قطعا می دانند که این ورزش جهت تنبل ها نیست. به علت اینکه حرفه ای های این رشته باید صبح از ساعت ۵ بیدار شوند و تمرینات خود را شروع کنند. به همین علت می گویم که این رشته جهت تنبل ها نیست.

    *ماجرای از شنبه به کلوب می رویم و …

    این داستان مثل این می ماند که کسی الگوی خود را می بیند و دوست دارد به سطح او برسد ولی این فرد کمی تنبل است و جهت همین آن را به تعویق می اندازد. تنبلی باعث درد های زیادی است.(باخنده)

    *اگر قرار باشد با یک فرد در این رشته مقایسه شوید،دوست دارید با چه کسی مقایسه تان کنند؟یا بهتر بگویم الگوی شما چه کسی است؟

    من تا قبل از اینکه به دبی جهت مسابقه های بروم خیلی جی کاتلر را دوست داشتم ولی در آن جا که بودیم این فرد زمانی که با هم گفت و گو کردیم خیلی خشک بود.خیلی سرد.او به قدری خشک و سرد بود که با خود می گفتم مهران تو چطور تا الان از او خوش ات می آمده است.

    *تابوهایی که داشتی شکست.

    دقیقا. ولی “کای گرین” خیلی خوش برخورد بود و خیلی با او حال کردم. این برخورد او با من باعث شد نظرم نسبت به او عوض کردن کند. هیچگاه نخواستم خود را به کسی برسانم. من یک انسان خاص هستم و خاص می مانم.تلاش می کنم این را به مردم بگویم که دنیا فانی است و فقط باید جهت خوش حالی تلاش کرد. من می گویم هیچگاه زندگی سخت نیست و این خودمان هستیم که آن را سخت می کنیم. همین هادی چوپان خودمان چقدر انسان با شخصیت و خوبی هست. من او را در دبی دیدم و با هم حرف زدیم.و انسان بسیار خوبی است.

    *با این وجود دیگر تصویر های کاتلر را در اینستاگرام لایک نمی کنید؟

    من او را دوست داشته و دارم فقط فکر نمی کردم تا این حد سرد باشد.

    *چیزی از خدا خواستید که خداوند به شما نداده باشد؟

    من خوشبخت ترین انسان روی زمین هستم. خداوند به من همه چیز داده و عالی ترین زندگی را برایم فراهم کرده است.درست است که تصادف کردم و نقص عضو شدم ولی خداوند به جای اینکه دست مرا گرفته، به من روحیه داده هست. من در زمانی که این اتفاق برایم افتاده بود فقط یک یا دو بار که خودم را در آیینه دیدم با خود گفتم مهران چقدر داغون و بد هیکل شدی،پس از آن دو بار این حرف را به زبان نیاوردم. زندگی از نظر من جسم نیست بلکه روح هست. روح انسان باید زندگی کند نه جسم او.

    تا به حال کسی به شما گفته که خیلی شبیه به آرش افشین بازیکن اسبق استقلال هستی؟

    من که این آقا را نمی شناسم و فقط چند تصویر از او دیدم آن هم به واسطه اینکه مردم هم خیلی به من می گویند تو شبیه او هستی. من به علت اینکه پرسپولیسی هستم خیلی هم سمت او نرفتم.

    پرسپولیس امسال در لیگ برتر قهرمان می شود؟ در آسیا چطور؟

    بله ما در لیگ برتر به احتمال زیاد قهرمانیم با کمک خداوند. من خیلی فوتبالی نیستم و فقط به واسطه اینکه با جواد کاظمیان در آکادمی ملی فوتبال تمرین می کنیم کمی به این سمت کشیده شده است ام.

    *اگر به عنوان نمونه با علی سامره تمرین می کردید، استقلالی می شدیی؟

    من از اول عاشق رنگ قرمز بودم.

    *این هفته نود را دیدید؟ کلا نود را دنبال می کنید؟ داستان علی کریمی را می دانی؟

    من درزمان پخش نود خواب هستم. در اینستاگرام چیزهایی راجع به علی کریمی دیدم. من ایشان را خیلی دوست دارم. یک روز او آمده بود ماشینش را بفروشد و من هم رفته بودم ماشین صاحب کارم را بفروشم، او مرا دید و گفت چه ماشین قشنگی داری. خیلی خوش برخورد است و من خیلی دوستش دارم.

    *در جریان کار های اخیر کریمی هستی؟کمی با فدراسیون به مسئله خورده و می خواهد حقیقت ها را بگوید.

    در جریان نیستم فقط می دانم خیلی عصبی و در حاشیه هست. کسی به ایشان گفته بود بزدل؟

    *کی روش در نود گفت.

    چرا؟ جهت چه؟ حیف این بازیکن و این انسان خوب نیست که یک خارجی راجع به به او این شکلی صحبت کند.

    *اگر قرار بود غیر از بدنسازی یک رشته دیگر بروی کدام را گزینش می کردی؟

    دوومیدانی. من دوی صدمتر را خوبی می دوم ۱۱:۳۰ ثانیه رکورد من است.

    *می خواهی مثل بولت شوی؟

    او یک اسطوره است و زیر ۱۰ ثانیه رکورد می زند.

    *برنامه شما جهت آینده چیست؟کمی از آینده خودت برایمان بگویید و در کل آینده خود را ترسیم کنید.

    پس از مسابقه های دبی کمی دارد حجم و وزنم بهتر می شود.خیلی دوست دارم درمسابقات بزرگی مثل آرنولد کلاسیک یا چیزی شبیه به این که یک میدان بزرگ باشد شرکت کنم. دوست دارم بروم آن جا و بگویم که من ایرانی هستم.

    *برای حضور در این مسابقه های شرایط خاصی وجود دارد. مثل حمایت کشور عزیزمان ایران و … .

    فقط خواست خداوند هست. اینجا که هیچ کمکی نمی کنند. مهم ترین مسئله ویزا است که گرفتنش خیلی سخت هست. فقط حرفه ای ها دراین مسابقه های شرکت می کنند و من تلاشم را می کنم، دیگر پرسشها به خواست خدا مربوط می شود.

    *این مسابقه های چه زمانی از سال برگزار می شود؟

    هر سال برگزار می شود. در سال آینده یعنی ۹۷ ما ۲ یا ۳ مسابقه بزرگ داریم در کشور های اسپانیا و کانادا و ….است.

    *در کدام مسابقه های می خواهید شرکت کنید؟

    نمی دانم کدامیک،ولی حتما یکی از این ها را شرکت می کنم.

    *سال های آینده می خواهید چه کاری انجام دهید؟ تیم ملی یا… .

    این رشته تیم ملی ندارد. تازه اگر هم به تیم ملی بروید نهایت بتوانید ۲ ماه در آن حضور داشته باشید. به علت اینکه به این ورزش بها نمی دهند جهت همین همه ورزشکاران ناراحت هستند و گاهی هم علیه تیم ملی می شوند. در هر باشگاهی که بروید انگاری به یک کسی زخمی زدند. پرورش اندام کارها در همه جای دنیا باید به فکر بدن خود باشند ولی درایران همه اینقدر پرسشها دارند از ویزا بگیرید تا پرسشها دیگر جهت حضور در مسابقه های و تمرین و… که به تنها چیزی که کمتر فکر نمی کنند بدن خودشن هست. همین پرسشها پیش می آید که ورزشکار ازتیم ملی بیرون می رود و شخصی درمسابقات شرکت می کند، به علت اینکه دیگر پرسشها نداشته باشد و فقط به فکر بدن خود باشد. جهت سال آینده و جهت خودم چیزی را آینده نگری نمی کنم ولی هرچه پیش آید خوش آید.

    *نظرت راجع به اسطوره پرورش اندام بیت الله عباسپور چیست؟

    خدا رحمتشان کند.او اسطوره ما بود.البته با ایشان برخوردی نداشتم و فقط تصویر و فیلم از ایشان دیده بودم. باید به روح این اسطوره احترام گذاشت. متاسف هستم که در حال حاضر مسابقه های را حاضر نشدند به خاطر فوت ایشان یک هفته جابه جا کنند و معلوم است که به عده زیادی بر می خورد به هر حال او اسطوره بوده هست. عباسپور دقیقا آینده ما هست. با ما هم در فردای سرنوشت به این شکل واکنش‌ها می شود.

    *چیزی است که دوست داشته باشید بیان کنید؟

    ممنون از شما که من را دعوت کردید و فقط اگر امکانش وجود دارداز گروه حاج آقا معماریان و خودشان تقدیر می کنم که بعد از خدا ایشان از بنده حمایت کرد.

    واژه های کلیدی: زندگی | مسابقه | سال آینده | اخبار ورزشی و نتیجه های مسابقات

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار