بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری خاطرات رانندگی مهراوه شريفي نيا

    “كيميا” ي محبوب قاب جادويي تلويزيون و ليلاي كوچك و شيرين فيلم نوستالژيك “دزد عروسك ها” برايمان از خاطرات ١٨ سالگي مي گويد؛ زماني كه تمام شوق و ذوقش گرفتن گواهين

    خاطرات رانندگی مهراوه شريفي نيا

    خاطرات رانندگی مهراوه شريفي نيا

    عبارات مهم : ماشين

    “كيميا” ي محبوب قاب جادويي تلويزيون و ليلاي كوچك و شيرين فيلم نوستالژيك “دزد عروسك ها” برايمان از خاطرات ١٨ سالگي مي گويد؛ زماني كه تمام شوق و ذوقش گرفتن گواهينامه و نشستن پشت فرمان ماشين مادر هنرمندش بود.

    به گزارش پلیس راهور مهراوه شريفي نيا، بازيگر محبوب سينما و تلويزيون كه بازي تاثيرگذار او در نقش مهشيدِ سريال “ساعت شني” و معصومهء “زير پوست شهر”، بعد از سال ها هنوز در ذهن مخاطبان هست، در گفت و گو با سايت راهور رفتارهاي كلافه كننده در ترافيك شهري را نقد مي كند و از خاطرات تردد در شهر و فرهنگ رانندگي در ايران مي گويد.خاطراتي كه خواندنشان خالي از لطف نيست…

    از كي گواهينامه گرفتيد؟رانندگي تان چطور است؟
    من عاشق رانندگى بودم و هستم.قبل از ١٨ سالگى يادگيري رانندگى رو شروع كردم و گاهى هم نيمه شب ها با پدر جان در جاى خلوت تمرين مى كردم.

    از فرداى روزى هم كه ١٨ سالم شد رفتم شهرك آزمايش امتحان دادم.آيين نامه اصلا نخوانده بودم و فكر مى كردم سريع قبول مى شوم ولى سه بار رد شدم!

    شهر هم سریع قبول نشدم ولى پشتكارم خوب بود، دقيقا ١٠ روز بعد از رد شدن مى رفتم براى امتحان مجدد! تا بالاخره گواهينامه را در ١٨ سالگى گرفتم.

    فرداى روزى كه گواهينامه ام آمد مادرم اجازه داد پشت فرمان ماشينش بنشينم.

    توى سر بالايي گاندى اينقدر هول شده است بودم كه خاموش كردم و از بوق زدن ماشين ها گريه ام گرفت و پياده شدم و بقيه ى راه را خود مامان نشست.اين هم اولين خاطره رانندگى با گواهينامه!

    ولى بعدش كم كم راه افتادم و ديگر همه جا مى رفتم.

    اينقدر عاشق رانندگى بودم كه به پدرم گفته بودم براى مليكا سرويس نگيرند من صبح ها برسانمش مدرسه تا به اين بهانه به من ماشين بدهند و رانندگى كنم.البته نقشه ام نگرفت و قبول نكردند!
    يكى از بزرگ ترين آرزوهاى نوجوانى من رانندگى بود.

    يعنى هر دخترى را كه مى ديدم تنها پشت فرمان نشسته حسرت مى خوردم كه آیا من جاى او نيستم!

    اما به طور كلي، در رانندگي محتاطم. در بزرگراه هم پشت فرمان مى نشينم ولى ترجيح مى دهم همراه داشته باشم.

    تخلف هم داشته ايد تا به حال؟ چه خلاف هايي؟
    بله تا به حال خلاف داشته ام.پارك كردن زير تابلوى توقف ممنوع، ورود به طرح ترافيك و زوج و فرد، سرعت غير مجاز در طبقه ى دوم پل صدر. آخر واقعا اوايل ذوق داشتم و خلوت بود و نمى شد كمتر از هشتاد تا رفت!

    ولى كلا تلاش مى كنم كه خلاف نكنم؛ بعضى وقت ها مجبور مى شوم.

    انتظارتان در رانندگي از مردم؟ چه توصيه اي براي فرهنگ رانندگي و ترافيك داريد؟
    رانندگى با صبر و خوش اخلاقى را توصيه مي كنم،حالا فوقش پنج دقيقه ديرتر مى رسيم ديگر!

    از چه نوع رانندگي و خلاف هايي در خيابان كلافه هستيد و بيشتر در خيابان ها مي بينيد؟
    كلا عصبي بودن و بوق زدن ها خيلي بد هست، فحش دادن و …به نظرم اين كه بعضي ها صبر و لبخند پشت فرمان كلا يادشان مى رود خيلي بد است.

    از وسايل حمل و نقل عمومي هم استفاده مي كنين؟
    بله، براي رفت و آمدم از تاكسى هاى خطى و معمولى خيلي استفاده مى كنم.

    خاطرات رانندگی مهراوه شريفي نيا

    واژه های کلیدی: ماشين | خاطرات | رانندگي | رانندگي | گواهينامه | اخبار فرهنگی و هنری

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار