بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار سیاست خارجی اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، از این ۵ راه استفاده می کند

    فارین پالیسی در مقاله ای به قلم استفان والت از اساتید مشهور روابط بین الملل دانشگاه هاروارد به بررسی استدلال هایی که جنگ کشور عزیزمان ایران و آمریکا را تشویق می

    اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، از این 5 راه استفاده می کند

    اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، از این ۵ راه استفاده می کند

    عبارات مهم : ایران

    اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، از این ۵ راه استفاده می کند / گزینه جنگ را بعید می دانم ولی اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، کشور عزیزمان ایران را گزینش می کند، نه کره شمالی را

    فارین پالیسی در مقاله ای به قلم استفان والت از اساتید مشهور روابط بین الملل دانشگاه هاروارد به بررسی استدلال هایی که جنگ کشور عزیزمان ایران و آمریکا را تشویق می کنند پرداخته هست.

    به گزارش گزینش ؛ مقاله مذکور اینگونه شروع می شود ؛ ایالات متحده در راه جنگ است؟تعداد افرادی که فکر می کنند این عنوان حقیقت دارد روز به روز در حال زیاد کردن است به خاص بعد از آن که رییس جمهور آمریکا ، دونالد ترامپ چندین نفر از نیروهای باتجربه خود را از کابینه اخراج کرد . افرادی که غرایز منفی وی را کنترل می کردند. ولی این اخراجی ها به سرعت با عده ای از سیاستمداران پیشکسوت و دلخواه ترامپ مثل مایک پومپئو مدیر پیشین شرکت سیا و جان بولتون، سفیر سابق ایالات متحده در شرکت ملل متحد جایگزین شدند .

    اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، از این ۵ راه استفاده می کند

    یکشنبه گذشته رابرت ورث در مجله نیویورک تایمز نوشت: در حال حاضر جیمز متیس،وزیر دفاع ایالات متحده در حکم تنها و آخرین صدای کابینه ترامپ در نظر گرفته می شود که مخالف جنگ هست. وی تنها فردی است که خطرات درگیری با ایران، کره شمالی و شاید چند کشور دیگر را برجسته می کند.

    اما ما باید چقدر بابت حمله احتمالی ترامپ به دیگر کشورها احساس خطر کنیم و دلواپس باشیم ؟ نخستین چیزی که باید به یاد بیاورید این است که رهبران دنیا معمولا جنگهایی را که به اعتقاد آنها طولانی و پر هزینه خواهد بود و ممکن است با شکست به آخر برسد، شروع نمی کنند. مطمئنا جنگ های زیادی در دنیا با همین پیش فرض ها شروع می شود، ولی رهبرانی که این جنگ ها را شروع می کنند در حال خودفریبی هستند، آیا که تصور می کنند، جنگ سریع، ارزان و موفق خواهد بود.

    فارین پالیسی در مقاله ای به قلم استفان والت از اساتید مشهور روابط بین الملل دانشگاه هاروارد به بررسی استدلال هایی که جنگ کشور عزیزمان ایران و آمریکا را تشویق می

    پیش از جنگ جهانی اول، رهبران آلمان فکر می کردند که طرح اشلیفن آنها اجازه می دهد که فرانسه و روسیه را در عرض چند ماه به شکست برسانند و هیتلر امید مشابهی به پیروزی رعد آسا در بعضی جبهه های مهم خود داشت و تصور می کرد با کمک تجهیزات جنگی حزب نازی ، جنگی کوتاه و موفقیت آمیز را پیش رو خواهد داشت و تمام ماشین جنگی نازی را بر اساس این فرض که جنگ کوتاه خواهد بود، سازماندهی کرد. از سوی دیگر ژاپن نیز می دانست که نمی تواند برنده جنگ طولانی علیه ایالات متحده شود، و حمله به پرل هاربر یک قمار ناامید کننده ای جهت توکیو بود. درواقع ژاپن امیدوار بود که روحیه ایالات متحده را متزلزل کند و واشنگتن را متقاعد کند تا قدرت شرق آسیا را به این کشور واگذار کند . صدام حسین نیز به این عنوان فکر نکرد که دولتی بتواند در برابر تصرف کویت مقاومت کن، درست همانطور که جورج دبلیو بوش و مشاورانش (شامل بولتون) به شکلی احمقانه اعتقاد بودند که جنگ عراق ساده و کوتاه است و هزینه های خود را تامین می کند.

    اما درست همانطور که تئوبالد فون بتمن-هوللگ، در ۱۹۱۴، در مورد آلمان اظهار نظر کرد، به لحاظ دموکراسی ، مورد نیاز و عاقلانه است که هر رهبر کهنه کاری مردم را متقاعد کند که ورود به جنگ الزامی هست. این در حالی است که در ایالات متحده، کنگره نقش خود در قانون اساسی را در به رسمیت شناختن جنگ جهت مدتی طولانی رد می کرد.تقریبا هیچ رییس جمهوری دستور استفاده گسترده ای از نیروهای نظامی را (هواپیماهای بدون سرنشین یا مقابله های کوچک نظامی ) صادر نمی کند، مگر این که اعتقاد باشد عموم مردم با وی همراهی می کنند. بنابراین اغلب رهبران بزرگ دنیا ، تلاش می کنند تا مردم را متقاعد کنند، با هم متحد شوند.بنابراین، اگر یک مدیر جمهور و مشاورانش به دنبال جنگ باشند،چگونه ، جنگ را به مردم القا می کنند ؟

    در اینجا پنج استدلال مهم که به طور معمول به عنوان ابزارهایی جهت توجیه جنگ استفاده می شوند را بررسی می کنیم . شما می توانید این موراد را به عنوان ۵ علامت هشدار دهنده در نظر داشته باشید .

    اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، از این ۵ راه استفاده می کند

    استدلال اول ؛ خطری سنگین و رو به رشد ، پیش رو است

    یکی از بااهمیت ترین منطق های اساسی پشت “جنگ پیشگیرانه” این فرض است که جنگ در حال آمدن است و بهتر است از پیش جهت این جنگ آماده بود و به جای بعدها ، اکنون مبارزه کرد. به همین دلیل،نیز آلمان در سال ۱۹۱۴ به جنگ جهانی پیوست، لیکن اعتقاد بود که (به اشتباه) قدرت روسیه به زودی به آلمان غلبه می کند، دولت بوش نیز با همین استدلال به عراق حمله کرد؛ لیکن فکر می کرد که صدام در دستیابی به سلاح های کشتار جمعی بیش از حد پیشرفت کرده و این و اوضاع غیر قابل تحمل خواهد بود.

    فارین پالیسی در مقاله ای به قلم استفان والت از اساتید مشهور روابط بین الملل دانشگاه هاروارد به بررسی استدلال هایی که جنگ کشور عزیزمان ایران و آمریکا را تشویق می

    بر این اساس، هر فردی که در کابینه ترامپ به دنبال جنگ هست، تلاش خواهد کرد که عموم را متقاعد کند که ایالات متحده با چندین روند ناکارآمدی مواجه است و موقعیت بدتر را می توان از طریق اقدام نظامی عوض کردن داد. ولی نشانه های این تاکتیک کجا هستند ؟ نگاهی به لفاظی های اعضای کابینه ترامپ همه چیز را مشخص می کند. استفاده مکرر از عبارت هایی مثل “شکاف ها”، “خطوط قرمز”، “نقاط بدون بازگشت” و یا “زمان در حال از دست رفتن است”، که بارها در نطق ها تکرار می شوند به این معنی است که ایالات متحده باید قبل از اینکه دیر شود، وارد عمل شود.

    به این ترتیب دلواپس کننده است که کابینه ترامپ ادعا می کند؛ اصلاح و توافق در خصوص توانایی های هسته ای و موشکی کره شمالی غیر ممکن است و نمی توان ترساندن موجود را تحمل کرد و یا اظهاراتی در مورد وحشت های ناگوار از قدرت گیری یک “امپراتوری فارس” در خاورمیانه که باید پیش از آن که کل منطقه را تسخیر کند شکستش داد. هر دو این ادعا ها به این معنی است که امنیت آمریکا در حال خطر است (مثل ماسه ای که در ساعت شن و ماسه ای از دست می رود و کم کردن می یابد ) بنابراین جنگ جهت جلوگیری از این ماجرا اجتناب ناپذیر است .

    اگر ترامپ بخواهد جنگی شروع کند، از این ۵ راه استفاده می کند

    البته حدس زدن راجع به آینده، به طور معمول به بدترین فرضیات ممکن منتهی می شود ، درواقع اثبات این عنوان سخت است که اگر ایالات متحده در مورد در مورد سلاح های هسته ای کشور عزیزمان ایران مطمئن هست، آیا این کشور تا کنون به توافق پایبند مانده و وارد عمل نشده است . به طور مشابه در خصوص کره شمالی نیز به مشکل می توان استدلال کرد که اگر توانایی های هسته ای و موشکی کره شمالی در حال زیاد کردن است آیا باید ایالات متحده به طور مستقیم و با رویکرد تهاجمی این اوضاع را بغرنج تر کند ؟ اعتقاد کلی بر این است که دستیابی به توانایی های موشکی یا زیاد کردن موشکی ناگهانی در پیونگ یانگ یا پایتخت کشور عزیزمان ایران می تواند موجب شورش گسترده امپریالیستی شود. ولی از آنجا که آینده هر لحظه نامشخص هست، وحشت از شرایط نامساعدی که ممکن است هرگز تحقق نیابد، یک توجیه بد جهت جنگ هست. به خاص جهت کشوری که قدرتمند، ثروتمند و امن است( همانطور که ایالات متحده است )درواقع این نوع استدلال ، از دید بیسمارک، صدراعظم آلمان،خودکشی جهت وحشت از مرگ” محسوب می شود.

    توجه داشته باشید که منطق جنگ پیشگیرانه به طور ضمنی اذعان می کند که ایالات متحده هنوز بسیار نیرومند تر و امن تر از هر یک از این دشمن های است و بنابراین نیازی به رفتن به جنگ از روی نا امیدی نیست.

    استدلال دوم ؛ جنگ ساده و ارزان خواهد بود (اما فقط اگر ما اکنون عمل می کنیم)

    همانگونه که در اوج ذکر شد، هیچکس جنگی را شروع نمی کند، به خصوص اگر مطمئن باشد که جنگی طولانی، پرهزینه و یا احتمالا منجر به شکست در پیش است.بر این اساس، هر فردی که تلاش می کند جنگ را اشاعه دهد ،ابتدا باید خود و عموم را متقاعد کند که پیروزی ساده ،اجتناب ناپذیر و ارزان خواهد بود. در عمل، این به این معنی است که مردم را متقاعد سازد که هزینه های ایالات متحده در جنگ صفر است و خطرات ناشی از زیاد کردن تنش نیز قابل کنترل و نتیجه احتمالی نیز به آسانی قابل آینده نگری است.

    رفتارهایی مثل گزینه “بینی خونین ” علیه کره شمالی را می توان جزو سناریوهایی مشابه با این استدلال دانست . این نشانه هایی است که یک دولت خود را متقاعد می کند که دارای گزینه های زیادی است که از طریقشان دشمن های را ویران می کند ولی این یک گزینه خطرناک هست. به خصوص زمانی که نگرانی هایی در میان باشد ، افرادی که طرفدار جنگ هستند فرض می کنند که دشمن دقیقا همان کاری را می کند که آنها می خواهند و دچار آشنا پنداری نسبت به هر نوع واکنش‌ها دشمن می شوند .اما باید به این توصیه توجه کنیم که جنگ هر لحظه بر اساس کلیشه ها اتفاق نمی افتد و گاهی بسیار غیرمنتظره است .

    استدلال سوم؛جنگ پرسشها زیادی را حل خواهد کرد

    طرفداران جنگ به طور معمول وعده می دهند که پیروزی به زودی پرسشها زیادی را حل خواهد کرد. همانطور که صدام فکر می کرد با حمله به کویت به عنوان یک قدرت بزرگ ، یکی از محرک های مهم منطقه را از بین می برد و سودی یک میلیارد دلاری به جیب کشورش واریز کرده و البته به زیاد کردن نفوذ خود در برابر عربستان سعودی در منطقه کمک کرده و در نهایت نیز ، نارضایتی های داخلی را تضعیف می کند . بااهمیت ترین پیامد مد نظر صدام نیز مسابقه با کشور عزیزمان ایران بود که به طور بالقوه نیرومند تر از عراق تلقی می شد .به همین ترتیب، بوش و نومحافظه کاران فکر می کردند سرنگونی صدام، یک متجاوز احتمالی را از بین می برد و البته پیامی را جهت دیگر قدرت های منطقه می فرستد، اعتبار ایالات متحده را بعد از ۱۱ سپتامبر بازسازی می کند و روند دموکراتیزه شدن در خاورمیانه را شروع می کند و در نهایت خطر تروریسم اسلامی را کم کردن می دهد .

    اما بگذارید از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم که : ناتوانی در حال حاضر (و یا به زودی) در تحقق این اهداف عواقب ناگواری خواهد داشت.درواقع این ناتوانی نه تنها تعادل قدرت را در ایالات متحده عوض کردن می دهد ، بلکه دیگران را نیز به شک و تردید در حل و فصل جریان های این کشور و البته ضعف اعتبار دولت سوق می دهد . به بیانی دقیق تر :اگر ایالات متحده با استفاده از زور، کشورهای دیگر به احترام وادار کند،بازدارندگی خود را تقویت خواهد کرد و صلح را گسترش می دهد. در غیر این صورت در برابر دشمن های سر خورده خواهد شد و به چشم متحدان فریب خورده وضعیف به نظر می رسد . به نظر می رسد این نوع نحوه فکر هر تعداد بار که افراد به جنگ پرداخته باشند ، درس عبرت نمی شود و حتی آمریکا نیز بارها در این زمینه تجربه کرده هست. متاسفانه اثرات مثبت و قابل توجه جنگ، هرگز به آن زودی و شدت که سخنرانان جنگ افروز مطرح می کنند، فرا نمی رسند. و در نتیجه با عدم توجه به این عنوان آمریکایی ها مجبور هستند فشاری را مجبور شوند که از پیش مشخص است.

    استدلال چهارم ؛ دشمن یا شررو است یا دیوانه و یا شاید هر دو این ها

    اگر می خواهید یک کشور را به جنگ هدایت کنید، فراموش نکنید که حریف خود را مخوف جلوه دهید .تصور درگیری به عنوان یک جنگ راحت بر سر منافع رقابتی جهت جنگ افروزی کافی نیست، لیکن اگر چنین بود، پرسشها می توانستند از طریق دیپلماسی و سازش به جای نیروی نظامی حل شوند. بر این اساس،سخنرانان جنگ افروز اغلب تلاش دارند دشمن های را به عنوان شکل مجسم شر نشان دهند تا در متقاعد کردن مردم به این که دشمن از نظر اخلاقی بی شرم است و به شکل غیر قابل انکاری رفتاری خصمانه دارد ، موفق شوند . بنابراین ، جنگ افروزان و مبلغان جنگ تلاش می کنند در ذهن مردم جا بیندازند که تنها راه حل بلندمدت حل مسئله با دشمنان، این است که از شر آن ها خلاص شویم.همانطور که دیک چنی معاون وقت ریاست جمهوری بوش گفت: “ما با شرارت مذاکره نمی کنیم. ما آن را شکست می دهیم. “

    خط دوم استدلال مذکور، این ادعا است که دشمن های آمریكا متجاوزانی نامعقول و متعصب هستند كه نمی توانند از قدرت برتر نظامی خود، مشمول بر زرادخانه های بزرگ ، سلاح های هسته ای پیشرفته، شبكه ی نیرومند متحدان و ابزارهای متفاوت اقتصادی به درستی استفاده كنند.بنابراین، سران کشور عزیزمان ایران به طور معمول به عنوان افراد مذهبی توصیف می شوند که به دنبال شهادت طلبی هستند. البته کره شمالی متفاوت از کشور عزیزمان ایران هست. کیم جونگ اون به طور معمول به عنوان فردی عجیب و غریب، دیوانه و بسیار مکار آشنا می شود . جهت تهیه پرونده جنگی ، موثرتر است که به مردم بگویم این افراد به طور خطرناکی دست به کشتار می زنند . ولی شگفت انگیز است که هنگامی که پای منافع متفاوت به میان می آید ، از دید ایالات متحده همین دشمن های تبدیل به دشمنانی هوشمند و معقول می شوند که با نیروهای خود مردم آمریکا را به خطر می اندازند.

    بازهای آمریکایی معتقدند اگر امریکا تصمیم به حمله به زیرساخت های هسته ای کره شمالی بگیرد ، در واقع ممکن است که از کارها کره علیه متحدان ایالات متحده و یا خود ایالات متحده جلوگیری کند. جهت حمله به کشور عزیزمان ایران نیز از استدلال های مشابه استفاده می شود.

    استدلال پنجم ؛ صلح با بعضی کشورها غیرقانونی است

    نشانه هشدار نهایی زمانی است که یک دولت شروع به تاکید بر پرچم خود می کند و نشان می دهد جهت وطن پرستی در تلاش است تا دیگر دولت ها را تحقیر کند . در طول جنگ ویتنام، لیندون جانسون و ریچارد نیکسون فعالان ضد جنگ را متهم می کردند که به دشمن های کمک می کنند و جهت آنان راحتی طلب می کنند، آیا که دولت در آن وقت شدیدا مشتاق جنگ بود. آنان اعتقاد بودند این گروه انچنان که باید به وطن خود عرق ندارند .

    نگاهی به رفتارهای توئیتری ترامپ و متحدانش نشان می دهد او چه در سر دارد . همانطور که پیش از این اشاره شد، ناسازگاری کنونی سیاستمداران ایالات متحده در مورد صلح گیج کننده هست. من فردی واقعگرا هستم و نه صلح طلب، ولی کشوري که موقعيت جهاني آن به این اندازه مطلوب است باید علاقه خاصي به صلح و ثبات داشته باشد و به دنبال ریسک های بزرگ با دستاوردهای کوچک نباشد .متأسفانه، بعد از ۲۷ سال کار روی سیاست و ۱۷ سال جنگ علیه تروریسم ، اعتقاد دارم رؤسای جمهور آمریکا در حل پرسشها پیچیده استراتژیک و سیاسی ناموفق هستند. رویکردهای سیاست خارجی این کشور ضعیف هستند . تنها کافیست نگاهی به تهدیدهای موشکی ایالات متحده در قبال روسیه داشته باشیم تا درک کنیم این کشور تا چه حد در قبال سیاست خارجی ضعیف عمل کرده است .

    بحث من این است که اگر این دولت تصمیم بگیرد که می خواهد جنگی را شروع کند، همه چیز را جهت ترساندن دیگران یا تضعیف شک و تردیدها در خصوص شروع در اختیار دارد.قابل اطمینان ترین راه جهت انجام این کار این است که وطن پرستی مخالفان جنگ را محکوم کند ، ولی امیدوارم دولت فراموش نکند که خسارات وارده این جنگ بیش از سودهایش است . بنابراین اگر به استدلال های من در مورد جنگ ترامپ نگاه کنید، شاید متقاعد شوید این دولت قصد ندارد به طور مستقیم وارد جنگ شود، بلکه در تلاش است با تهدیدهایش امتیازاتی را دریافت کند.اما این سیستم بسیار خطرناک است ، آیا که نمی توان به طور مرتب از جنگ حرف زد .

    اگر ترامپ جنگ را گزینش کند، خطر زیاد کدام کشور را ترساندن می کند ؟ من به دو علت می توانم کشور عزیزمان ایران را نام ببرم آیا که یک؛ در حال حاضر کره شمالی دارای سلاح های هسته ای هست، و کشور عزیزمان ایران هیچ کدام از آن ها را ندارد، بنابراین ریسک جنگ با کره شمالی بی نهایت زیاد هست. دوم، اینکه حتی یک جنگ متعارف در شبه جزیره کره، می تواند ساکنان کره جنوبی، ژاپن، چین و … را بسیار دلواپس و آزار دهد. در برابر شرکای امریکا در خاورمیانه خیلی خوشحال می شوند اگر ترامپ از طریق چاپلوسی های آنان وسوسه شود و به پایتخت کشور عزیزمان ایران حمله کند.البته این استدلال ۱۰۰ در صد منطقی نیست . بعلاوه، اعتقاد دارم ترامپ اگر بخواهد افکار عمومی را نسبت به پرسشها موجود منحرف کند، کلید زدن یک جنگ با کشور عزیزمان ایران بسیار محتمل تر است تا با کره شمالی. با این حال، من هنوز هم فکر می کنم که جنگ با هر دو کشور بعید است لیکن ایالات متحده جهت جنگ با هر یک از این ۲ دستاوردهای چندانی در قبال از دست دادن ثروت و منابع خود نخواهد داشت. ولی فراموش نکنیم بدترین ایده ها در دوره ای محقق شده است که رهبران آمریکا فاقد هوش، احتیاط و قضاوت درست بوده اند.

    واژه های کلیدی: ایران | کره شمالی | کره شمالی | دونالد ترامپ | کابینه ترامپ | ایالات متحده | اخبار سیاست خارجی

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار