شبی که مارگوری دفن شد، چند سارق قبرش را حفر کردند تا انگشتر گرانبهای او را دزدیده و جسدش را بفروشند. هنگامی که سارق در حال بریدن انگشت او جهت دزدیدن انگشترش بود
افرادی که بعد از فوت زنده شدند
عبارات مهم : تابوت
«بانویی با حلقه» یک داستان ایرلندی راجع به مارگوری مک کال است که در تابوت زنده شد. مارگوری در سال ۱۷۰۵ در اثر تب مرد و فورا دفن شد تا بیماریش به دیگران سرایت نکند. همان شبی که مارگوری دفن شد، چند سارق قبرش را حفر کردند به امید اینکه انگشتر گرانبهای او را دزدیده و جسدش را بفروشند. هنگامی که سارق در حال بریدن انگشت او جهت دزدیدن انگشترش بود، مارگوری زنده شد و جیغ بلندی کشید.
برخی می گویند دزدان شوکه شده است و همان جا مرده اند در حالی که بعضی دیگر می گویند آن ها فرار کرده و هرگز سراغ قبر دیگری نرفتند. مارگوری به منزل رفت و شوهرش از شوک دیدن او درگذشت. او در همان قبری دفن شد که مارگوری دفن شده است بود. مارگوری دوباره ازدواج کرد و فرزند دار شد. او در قبرستان شانکیل در ایرلند به خاک سپرده شد، همان جا که یک بار دفن شده است بود. در سال ۱۸۶۰ سنگتراشی به نام ویلیام گراهام سنگی حکاکی کرد که روی آن نوشته شده است بود: «مارگوری مک کال یک بار زندگی کرد و دوبار مرد.» و آن را روی قبر او گذاشت. در اینجا داستان های دیگری راجع به افرادی که در قبر زنده شدند خواهید خواند.
اسی دانبار
اسی دانبار ۳۲ ساله در سال ۱۹۱۵ در اثر صرع ظاهرا جان خود را از دست داد. جسد او جهت دفن در ۱۱ صبح روز بعد در تابوت گذاشته شد. او باید سریعتر دفن می شد، ولی چون خواهرش که در شهر دیگری زندگی می کرد می خواست جهت آخرین بار او را ببیند، خاکسپاری به تاخیر افتاد. با وجود طولانی بودن مراسم خواهر اسی به موقع نرسید. او چند دقیقه بعد از اینکه خواهرش داخل قبر قرار داده شد رسید، ولی به سرعت جسد را بیرون آوردند تا خواهرش جهت آخرین بار او را ببیند.
اسی در تابوت زنده شد، نشست و به خواهرش لبخند زد. سه کشیشی که آنجا بودند از وحشت داخل قبر افتادند، دنده های یکی از آن ها شکست، چون دو نفر دیگر تلاش کردند از او اوج بروند تا از قبر فرار کنند. کشیش ها، خواهر اسی و سایر مهمانان از آنجا فرار کردند. سال ها بعد مردم هنوز اعتقاد داشتند که اسی یک زامبی است که از فوت بازگشته هست. او در سال ۱۹۵۵ درگذشت. یک روزنامه فوت او را با این تیتر اعلام کرد: «دومین تشییع جنازه زن اهل کارولینای جنوبی»
افرادی که بعد از فوت زنده شدند
متیو وال
روستای بروگینگ در هرتفوردشایر روز پیرمرد را در ۲ اکتبر هر سال مراسم خوش حالی می گیرد. ولی درواقع این روز یادآور پیرمرد ها نیست بلکه مربوط به متیو وال است که در ۲ اکتبر ۱۵۷۱ تقریبا زنده به گور شد. متیو وال جهت مراسم ازدواجش آماده می شد که ظاهرا مرد. او در یک تابوت به کلیسای دِه برده شد که یکی از افرادی که تابوت را حمل می کرد روی برگ های خیس لیز خورد و تابوت را ر ها کرد. این شوک وال را به هوش آورد و او شروع به کوبیدن تابوت و فریاد زدن کرد. او ازدواج کرد، صاحب دو فرزند شد و ۲۴ سال دیگر هم زندگی کرد و در سال ۱۵۷۵ درگذشت.
او وصیت کرد که زنگ کلیسا هر سال جهت خاکسپاری و ازدواج او در دومین روز اکتبر نواخته شود. هم چنین درخواست کرد برگهای جایی که نعش کش لیز خورده بود جارو شود. تقاضای او عجیب به نظر می رسید، چون همین برگ ها مانع زنده به گوری او شده است بود. مردم بروگینگ هنوز به وصایای او عمل می کنند. در ۲ اکتبر هر سال زنگ کلیسا نواخته و برگ ها جارو می شود.
خانم بلاندن
خانم بلاندن ساکن همپشایر دو بار مرد و زنده شد. او در جولای ۱۶۷۴ بیمار شد و به خواب عمیقی فرو رفت. بدن او سرد شد، نفس نمی کشید و نبض و قلبش نمی زد؛ بنابراین فکر کردند او مرده و علیرغم میل شوهرش که آن وقت سفر بود و می خواست هنگامی که بازگشت او را دفن کنند، به خاک سپرده شد.
چند کودک که در اطراف قبر او بازی می کردند گفتند صداهایی از قبرش می شنوند بنابراین جسد زن بلاندن از قبر بیرون آورده شد. او در تابوت زنده شده است و در تلاش جهت فرار تمام بدنش زخمی و خراشیده شده است بود. ولی نشانه ای از حیات در او یافت نشد و دوباره به خاک سپرده شد. جسد او روز بعد دوباره از خاک خارج شد تا مورد بررسی قرار گیرد، این بار زخم های بیشتری روی بدنش مشاهده شد. همچنین دهانش را گاز گرفته و خونی کرده بود و لباس هایش را هم پاره کرده بود. نگهبانی کنار قبرش باید هنگامی که او دوباره زنده شده است بود متوجه می شد، ولی نشده بود. احتمالا او در آن وقت آنجا نبوده است.
شبی که مارگوری دفن شد، چند سارق قبرش را حفر کردند تا انگشتر گرانبهای او را دزدیده و جسدش را بفروشند. هنگامی که سارق در حال بریدن انگشت او جهت دزدیدن انگشترش بود
دختر ناشناس
در دهه ۱۸۵۰ دختر جوان ناشناسی که جهت تعطیلات به جزیره ادیستو در کارولینای جنوبی رفته بود در اثر دیفتری مرد. جهت اینکه بیماریش به دیگران سرایت نکند به سرعت او را دفن کردند. او در یک مقبره خانوادگی دفن شد، سال ها بعد هنگامی که این خانواده می درخواست کردند پسرشان را دفن کنند مقبره باز شد. اسکلت دختر درست پشت در پیدا شد. او در تابوت به هوش آمده و تلاش کرده بود از مقبره فرار کند.
مارگارت دیکسون
مارگارت دیکسون در سپتامبر ۱۷۲۱ به علت مخفی کردن بارداریش محاکمه و به دار آویخته شد. این زن ادینبورگی از همسرش جدا شده است و در یک مسافرخانه مشغول به کار بود که با پسر صاحب مسافرخانه روابط باعشق برقرار کرد و بارداری شد، ولی این عنوان را پنهان کرد، چون نمی خواست شغلش را از دست بدهد.
نوزادی که به دنیا آورد بسیار ضعیف بود و چند روز بعد مرد. مارگارت نتوانست نوزاد را دفن کند، چون بارداری او یک راز بود بنابراین او را داخل رودخانه انداخت. متاسفانه همان روز جسد نوزاد کنار رودخانه پیدا شد. مارگارت به دار آویخته شد. او در تابوت حال انتقال به قبرستان زنده شد. به نظر می رسید زنده شدن او معجزه خداوند بوده و خدا به او شانس دوباره داده و گناهش را بخشیده هست. او نزد همسرش بازگشت و به زندگی خود ادامه دادند.
الینور مارکام
در سال ۱۹۸۴ الینور مارکام در نیویورک مرد. او از دو هفته پیش از مرگش از ناراحتی قلبی شکایت می کرد و دکتر هاوارد دکتر مراقب او بود. ولی بیماری او ادامه یافت تا اینکه در صبح هشتم جولای دکتر هاوارد اعلام کرد که او مرده هست. گواهی فوت او صادر شد و دو روز بعد او را جهت خاکسپاری در تابوت گذاشتند.
الینور در حال انتقال به گورستان در تابوت زنده شد و سر و صدا کرد. بعد از باز شدن تابوت، الینور شگفت زده فریاد می زد که داشتند او را زنده به گور می کردند. دکتر هاوارد که در تشییع جنازه او حضور داشت، او را آرام کرد و اطمینان داد که این اشتباه اصلاح خواهد شد. الینور بعد ها گفت که در تمام این مدت هوشیار بوده و همه چیز را می شنیده است.
افرادی که بعد از فوت زنده شدند
پسر سه ساله بی نام
در ۲۵ آوریل ۱۹۱۳ پسربچه سه ساله زن بارنی در مراسم خاکسپاریش در کالیفرنیا در تابوت زنده شد. او در تابوت نشست و به مادربزرگ ۸۱ ساله خود زن اسمیت خیره شد که او از وحشت همان لحظه مرد. سپس دوباره از هوش رفت و در تابوت افتاد. دکتر اعلام کرد که او واقعا مرده است.
داستان او شبیه پسر فرزند دو ساله برزیلی، کلوین سانتوس هست. او هم قبل از دفن زنده شد، در تابوت نشست و از پدرش تقاضای آب کرد و دوباره در تابوت افتاد و مرد.
اکتاویا هچر
در ژانویه ۱۸۹۱ جیمز و اکتاویا هچر تنها پسرشان ژاکوب را از دست دادند. اکتاویا بعد از فوت پسرش افسرده شد و از تخت او را ترک نمی کرد. او بیمار شد و به کما رفت و در ۲ مه ۱۸۹۱ اعلام شد که مرده هست. او فورا دفن شد. چند روز بعد خانواده شوهرش متوجه شدند که چند نفر از مردم شهر که در کما بوده اند دوباره زنده شده است اند. جیمز و خانواده اش شک کردند که زن را زنده به گور کرده باشند بنابراین سریعا او را نبش قبر کردند. ولی دیر شده است بود.
اکتاویا به هوش آمده و تلاش کرده بوده از قبر خارج شود، ولی نتوانسته هست. پوشش داخلی تابوت پاره شده است بود و دستانش خون آلود بودند. جیمز دوباره او را به خاک سپرد. ساکنین اطراف گورستان ادعا می کنند که صدای گریه زن را از گور می شنیده اند. جیمز از وحشت اینکه خودش زنده به گور نشود دستور داد برایش یک تابوت سفارشی بسازند. این تابوت از داخل باز می شود و اگر زنده باشد می تواند فرار کند.
شبی که مارگوری دفن شد، چند سارق قبرش را حفر کردند تا انگشتر گرانبهای او را دزدیده و جسدش را بفروشند. هنگامی که سارق در حال بریدن انگشت او جهت دزدیدن انگشترش بود
مادام بوبین
در ۱۶ نوامبر ۱۹۰۱ مادام بوبین بعد از اینکه از سنگال به فرانسه رسید در اثر تب زرد درگذشت. جسد او سفت شده است و صورتش خاکستری شده است بود. اورا به سرعت دفن کردند. پرستاری که مادام بوبین را قبل از دفن دیده بود گزارش داد که بدنش آنقدر که باید سرد نبوده و ادعا کرد حرکات کوچکی را در عضلات شکمش مشاهده کرده هست. او گفت: احتمال دارد مادام بوبین نمرده و زنده به گور شده است باشد.
پدر مادام بوبین او را نبش قبر کرد و از اینکه دید دخترش در تابوت یک نوزاد به دنیا آورده، شگفت زده شد. کالبدشکافی نشان داد که او تب زرد نداشته و هنگام دفن زنده بوده و داخل قبر مرده هست. خانواده اش شکایت کردند و ۸۰۰۰ فرانک به آن ها داده شد.
برترین ها
افرادی که بعد از فوت زنده شدند
واژه های کلیدی: تابوت | خانواده | اخبار گوناگون
