ستاره سياسی احمدی نژاد غروب كرد؟

نعمت احمدی، حقوقدان؛ : بدوا در مورد عدم اعلام نام آقای احمدی‌نژاد در بین اسامی احراز صلاحیت‌شدگان این پرسش حقوقی پیش می‌آید كه به چه علت نام ایشان در جمع افراد مجاز به شركت در انتخابات ریاست‌جمهوری نبود.

شورای نگهبان با تفسیری كه از بررسی صلاحیت افراد در انتخابات دارد به تفسیری شاذ استناد می‌كند كه این شورا باید صلاحیت افراد را- احراز- كند هرچند در اصل ٩٩ قانون اساسی كه به این مطلب می‌پردازد تصریحی بر- احراز- یا – عدم احراز- صلاحیت نشده است اصل ٩٩ مقرر می‌دارد… شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست‌جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه‌پرسی را برعهده دارد هرچند شورای نگهبان در نظریه مورخه ١/٣/١٣٧٠ خود، نظارت عنوان اصل ٩٩ قانون اساسی را استصوابی و مشمول بر تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تایید و ردصلاحیت كاندیداها كرده و صلاحیت محمود احمدی‌نژاد دو مرتبه یكی در سال ٨٤ و دیگری در سال ٨٨ به وسیله شورای نگهبان چه آن را احراز بدانیم و چه تایید بدانیم مورد تایید قرار داده هست؛ از نظر حقوقی وضع فعلی آقای احمدی‌نژاد با شورای نگهبان با یك پرسش حقوقی روبه‌روست.

آقای احمدی نژاد این مقاله را با دقت بخوانید!

هنگامی که مرجعی صلاحیت فردی را تایید یا به گفته شورای نگهبان- احراز- كرد دیگر نیازی به تایید یا احراز صلاحیت فرد نیست بلكه در وضع تازه باید مساله- رد- اثبات یا اعلام شود، این اصل مسلم حقوقی مورد تایید و تفسیر شورای نگهبان هم در گذشته واقع شده است است بدهید توضیح كه برابر اصول ١٣٥ و ١٣٢ و ٨٩ قانون اساسی كه مربوط به استیضاح هیات وزیران یا هر یك از وزرا است در سال ١٣٧٠ این پرسش از شورای نگهبان به عمل آمد كه… چنانچه هیات وزیران یا هریك از وزرا مورد استیضاح واقع شوند مجلس چه باید بكند:

الف – باید به آنها رای عدم اعتماد بدهد.

ب – یا باید رای اعتماد بدهد.

با اعلام نظرشورای نگهبان و نبود اسم آقای احمدی‌نژاد در بین به اصطلاح احراز صلاحیت‌شدگان به وسیله شورای نگهبان پرسش كلی این است كه آیا ستاره اقبال محم

البته پرسش مفصل است ولی آنچه به رای اعتماد یا عدم اعتماد برمی‌گردد همان دو پرسش بالاست. شورای نگهبان در نظریه مورخه ٢١/١/١٣٧٠ خود مقرر می‌دارد… با توجه به صراحت اصل ١٣٥ قانون اساسی مصوب شورای بازبینی قانون اساسی در سال ١٣٦٨ كه ملاك كنار گذاشتن وزرا را در مورد استیضاح رای- عدم اعتماد- مجلس شورای اسلامی دانسته است و با عنایت به استصحاب اعتماد ابراز شده است به وزرا از سوی مجلس در شروع كار آنها هیات وزیران، یا وزیر مورد استیضاح هنگامی عزل می‌شود كه اكثریت نمایندگان رای عدم اعتماد بدهند و صرف عدم احراز رای اعتماد اكثریت موجب عزل نمی‌گردد… با این پاسخ صریح آقای احمدی‌نژاد به احراز صلاحیت مجدد نیاز نداشت بلكه باید با تكیه بر نظریه شورای نگهبان- عدم صلاحیت- او به ثبوت می‌رسید.

در مورد احراز صلاحیت مورد نظر شورای نگهبان هرچند با نظریه اكثریت قریب به اتفاق جامعه حقوقی همسویی ندارد و با بسیاری از اصول قانون اساسی خصوصا اصل برائت و دیگر اصول مسلم حقوقی مانند اصل استصحاب مغایرت دارد مع الوصف در مورد احراز صلاحیت ظاهرا بار اثباتی برعهده مدعی صلاحیت است ولی در مورد- ردصلاحیت- هنگامی که كه قبلا صلاحیت فرد از سوی شورای نگهبان احراز شده است است این‌بار شورای نگهبان است كه بار اثباتی رد صلاحیت را برعهده دارد و باید- ردصلاحیت – را مستند به مدارك كند. یعنی با علت ثابت نماید كه بعد از- احراز صلاحیت- به وسیله این شورا فرد احراز صلاحیت شده است عمل یا اعمالی انجام داده است كه صلاحیت احراز شده است قبلی را مردود می‌نماید.

نگارنده در هیچ زمانی علاقه‌ای به آقای احمدی‌نژاد نداشتم و به او رای نمی‌دادم ولی به گفته معروف حقیقت را زیاد دوست دارم، حال كه آقای احمدی‌نژاد جواز حضور در انتخابات را از شورای نگهبان نگرفته است آیا ستاره اقبال سیاسی او غروب كرده است؟ نام‌نویسی آقای احمدی‌نژاد شوك بزرگی بود كه جامعه را به تكان واداشت ولی رد صلاحیت او را باید چگونه تعبیر و تفسیر كرد؟ شورای نگهبان متوجه حساسیت عنوان بود و به همین اعتبار جهت نخستین‌بار جلسه بررسی صلاحیت‌ها یا به اصطلاح احراز صلاحیت‌ها در قم و ضمن ملاقات با مراجع دینی صورت گرفت و به ظاهر جلب نظر مراجع مورد احترام مردم در این مورد اخذ شده است هست. محمود احمدی‌نژاد طبقه یا جریان سیاسی خاصی را در جامعه مدیریت یا رهبری نمی‌كرد و به همین اعتبار رد صلاحیت او همانند نام‌نویسی غیرمترقبه‌اش شوك را به جامعه وارد نكرد لیکن وی فاقد عقبه سیاسی در سطح جامعه است.

او موج‌سواری است كه توانست در زمان‌های خاص و با به كارگیری ادبیات عامه‌پسند و وعده‌های طلایی آوردن نفت سرسفره مردم و اینكه اشرافیت حاكم بر تفكر رقیب او مانع رنگین شدن سفره مردم است موج ایجاد كند و در كمال ناباوری یكی از معماران مهم انقلاب – آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی – را شكست دهد. در طول ٨ سال ریاست آقای احمدی‌نژاد وی بازهم نتوانست طیف یا طبقه و جریان سیاسی خاصی را مدیریت یا ایجاد كند بلكه با به كارگیری ادبیات عامیانه جامعه را هیجان زده كرد.

هیجانی كه با تاسف باعث اجماع جهانی علیه کشور عزیزمان ایران در سطحی گسترده شد تا جایی كه شورای امنیت شرکت ملل کشور عزیزمان ایران را ذیل فصل هشتم منشور ملل تحریم و برابر ماده ٤٢ منشور ملل به عنوان دولتی متمرد كه صلح جامعه جهانی را به مخاطره انداخته است رهنمون ساخت.

آقای احمدی نژاد این مقاله را با دقت بخوانید!

حال پرسش این هست، آقای احمدی‌نژاد در موزاییك سیاسی كشور در آینده چه جایگاهی دارد؟ آیا باید ستاره اقبال او را غروب شده است دانست یا پشت ابرها تا فراهم شدن شرایط پنهان خواهد ماند؟ آیا باید او را در قالب اپوزیسیون معرفی كرد؟ براین باورم آقای احمدی‌نژاد نماینده طیف یا طبقه و حتی جناح سیاسی قابل توجهی در كشور نیست، بلكه همانند دیگر رهبران پوپولیست دنیا موج‌سواری است كه در شرایط توفانی از امواج پدید آمده به سود خود نفع می‌برد. نام‌نویسی احمدی‌نژاد آن هم با هوا كه به وجود آورد و كسی ظن این را نمی‌برد كه همراهی او با حمید بقایی صرفا تا رسیدن پشت میز نام‌نویسی است.

هنگامی که كه احمدی‌نژاد شناسنامه‌اش را بیرون آورد و برگه نام‌نویسی را از مسوول وزارت كشور مطالبه كرد بهت و حیرت را در صورت اطرافیانش حتی حمید بقایی به عینه دیدیم. او می‌دانست با توجه به توصیه مقام رهبری كه شركت او را در انتخابات به صلاح خودش نمی‌دانستند و پاسخ كتبی كه به مقام رهبری دادند حاشیه امنی پیرامونش به وجود آمده و كسی مانع از حضورش تا پای میز نام‌نویسی نخواهد شد و مهم‌تر اینكه به باور من او می‌دانست كه حتما شورای نگهبان با تكیه بر توصیه مقام رهبری به عدم شركت در انتخابات او را ردصلاحیت خواهند كرد ولی آیا او نام‌نویسی كرد؟ آیا خواست آخرین برگ شانس سیاسی خود را در بازی باخت- باخت نام‌نویسی در انتخابات بسوزاند؟

براین باورم احمدی‌نژاد بیش از همه طی ماه‌های گذشته از عدم اقبال مردم نسبت به خود باخبر بود، میتینگ‌هایی كه ظرف ماه‌های گذشته در پایتخت کشور عزیزمان ایران و سفرهای استانی به راه انداخت از عدم اقبال مردم نسبت به خودش مطمئن بود. شعار پرداخت یارانه ٢٥٠ هزارتومانی به وسیله حمید بقایی را هم به یقین كارساز نمی‌دانست و مطمئن بود كه در مناظره‌های انتخاباتی با این پرسش روبه‌رو می‌شد كه اگر امكان پرداخت بیش از ٤٥ هزار تومان یارانه به مردم جهت دولت میسر بود آیا طی سال‌های آغازین پرداخت یارانه تا آخر ریاست‌جمهوری خود، مبلغ یارانه را با وجود تورم اوج عوض کردن نداد و مهم‌تر اینكه با این پرسش روبه‌رو می‌شد كه درآمد كشور از نفت و مالیات معین و مشخص است و هزینه‌های جاری كشور هم روشن، حاصل جمع پرداخت ٢٥٠ هزارتومان به هر نفر ضربدر ٨٠ میلیون جمعیت كشور عددی خواهد شد كه بخش اعظم بودجه كشور را می‌بلعد؛ بدون اینكه باعث تولید یا اشتغال شود.

هنگامی که در ٣ سالی كه در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود مبلغ ٤٥ هزار تومان یارانه را با توجه به تورم افسار گسیخته تغییری نداد چگونه بعد از ٤ سال خانه‌نشینی می‌تواند با این نشانه روبه‌رو شود؟ احمدی‌نژاد می‌دانست در مناظره‌های انتخاباتی به گوشه رینگ پرت خواهد شد و هریك از كاندیداها او را آماج ضربه‌های كاری خواهند كرد، از طرفی با توجه به عدم استقبال مردم از فراخوان‌های او در سفر‌های استانی به این واقعیت رسیده بود كه در سپهر سیاسی كشور و در ذهن مردم جایگاهی ندارد.

با اعلام نظرشورای نگهبان و نبود اسم آقای احمدی‌نژاد در بین به اصطلاح احراز صلاحیت‌شدگان به وسیله شورای نگهبان پرسش كلی این است كه آیا ستاره اقبال محم

او باید عملی خارق‌العاده انجام می‌داد تا در نقش اپوزیسیون نظام ظاهر شود ولی آگاهانه نام‌نویسی كرد تا شورای نگهبان هدیه ردصلاحیت را به او ارزانی دارد و منتظر بماند تا موجی ناگهانی او را در سیمای اپوزیسیون كشور دوباره به صحنه فراخواند، احمدی‌نژاد موج سواری را طی این سال‌ها به خوبی آموخت، او منتظر است تا موج مورد نظرش از فراسوی وقت و مكان به سراغش بیاید.

منبع: اعتماد

آقای احمدی نژاد این مقاله را با دقت بخوانید!

واژه های کلیدی: سیاسی | اعتماد | نگهبان | انتخابات | رد صلاحیت | احمدی نژاد | مجلس شورای اسلامی | انتخابات مجلس خبرگان