بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار حوادث با افتخار دو قتل را مرتکب شدم! , گفت‌وگوی تپش با قاتل خونسرد

    دختر شاکی ادامه داد: چهاردهم دی سال ۹۰ بود که از دفتر پیک به منزل ما زنگ زدند و گفتند حال پدرم بد شده است هست. هنگامی که به دفتر پیک رفتیم، مدیر موسسه گفت: پدرم

    با افتخار دو قتل را مرتکب شدم! , گفت‌وگوی تپش با قاتل خونسرد

    گفت وگوی تپش با قاتل خونسرد؛ با افتخار دو قتل را مرتکب شدم!

    عبارات مهم : اعدام

    دختر شاکی ادامه داد: چهاردهم دی سال ۹۰ بود که از دفتر پیک به منزل ما زنگ زدند و گفتند حال پدرم بد شده است هست. هنگامی که به دفتر پیک رفتیم، مدیر موسسه گفت: پدرم عصر به آنها زنگ زده و درحالی که نفس نفس می زده گفته یک نفر او را در بزرگراه با چاقو زده هست. آنها خودشان را به محلی که پدرم آدرس داده بود رسانده، ولی با جنازه پدرم روبه رو شده است بودند. عابرانی که از آن محل می گذشتند، پیکر نیمه جان پدرم را ندیده بودند تا او را به بیمارستان برسانند.آن شب را هیچ وقت از خاطر نمی برم.

    این دختر گفت: پلیس آخرین شماره هایی را که با پدرم تماس گرفته بودند بررسی کرد و فهمید مصطفی آخرین نفری بود که با پدرم تماس گرفته هست. مصطفی همان موقع فرار کرده و جهت دومین جنایت به تایباد رفته بود تا پدرش را بکشد. ما جهت اعدام مصطفی لحظه شماری می کنیم. او مرد خطرناکی است باید سریعتر اعدام شود. پشیمان نبودن او از جنایت ها بیش از هر چیزی ما را ناراحت می کند.

    گفت وگوی اختصاصی ضمیمه تپش جام جم با قاتل خشن که خود را خونسرد و آرام نشان می دهد را در ادامه می خوانید.

    با افتخار دو قتل را مرتکب شدم! , گفت‌وگوی تپش با قاتل خونسرد

    مرد میانسال که در فاصله ۹ روز دست به دو جنایت تکان دهنده زده، درحالی که در یک قدمی چوبه دار واقع شده است است بسیار خونسرد است و می گوید: از قتل ها پشیمان نیست. این مرد ۱۴ دی ۹۰ دوستش را با ضربه های چاقو کشت و ۹ روز بعد در ۲۳ دی همان سال پدرش را قربانی جنایتی فجیع کرد.

    او می گوید قصد داشته بعد از دومین قتل خودکشی کند، ولی چون ناکام مانده جهت اعدام آماده است.

    دختر شاکی ادامه داد: چهاردهم دی سال ۹۰ بود که از دفتر پیک به منزل ما زنگ زدند و گفتند حال پدرم بد شده است هست. هنگامی که به دفتر پیک رفتیم، مدیر موسسه گفت: پدرم

    دختر نخستین قربانی که جهت عامل قتل حکم قصاص خواسته بر اجرای هرچه سریع تر آن اصرار دارد و می گوید: هرگز راضی به گذشت نیستم، چون زنده بودن مصطفی خطری جهت جامعه است و او باید سریعتر اعدام شود.

    دختر قربانی در تشریح شرح زندگی و قتل پدرش می گوید: یک برادر دارم که سرباز است و خودم دانشجوی رشته شیمی هستم. پدرم کارمند یک شرکت شخصی بود و عصر ها با موتور در پیک کار می کرد. پدرم و مصطفی از چند سال پیش با هم دوست بودند. یک سال قبل از کشته شدن پدرم آنها با هم به مشهد رفتند. مصطفی از پدرم خواسته بود از مرز تایباد مواد مخدر قاچاق کنند، ولی چون پدرم نپذیرفته بود اختلاف های آنها شروع شد. مصطفی به همین علت پدرم را کشت، ولی در بازجویی ها حرف های دروغی زد که موجب رنجش خاطر ما شد.

    چقدر درس خوانده ای؟

    با افتخار دو قتل را مرتکب شدم! , گفت‌وگوی تپش با قاتل خونسرد

    سواد ندارم.

    زن و فرزند داری؟

    دختر شاکی ادامه داد: چهاردهم دی سال ۹۰ بود که از دفتر پیک به منزل ما زنگ زدند و گفتند حال پدرم بد شده است هست. هنگامی که به دفتر پیک رفتیم، مدیر موسسه گفت: پدرم

    سال ها پیش از همسرم جدا شدم، ولی دو پسر دارم از هنگامی که که بازداشت شده است ام از آنها خبر ندارم و نمی دانم چکار می کنند.

    شغلت چه بود؟

    با افتخار دو قتل را مرتکب شدم! , گفت‌وگوی تپش با قاتل خونسرد

    شغل درست و حسابی نداشتم.

    انگیزه ات از قتل رفیقت چه بود؟

    او به خواهرم نظر داشت. به همین علت او را به بهانه ای به محمدشهر شهریار کشاندم و او را با چندینه ضربه چاقو کشتم. نقشه قتل او را از دو سال قبل هنگامی که که در زندان بودم، کشیدم.

    چرا در زندان بودی؟

    پنج سابقه کیفری دارم. قبلا به جرم های چاقوکشی، ضرب و جرح، شرب خمر، دزدی و حمل و نگهداری تریاک به زندان

    افتاده بودم.

    به چه بهانه ای دوستت را به محل جنایت کشیدی؟

    مدت ها بود که به قتل او فکر می کردم. با او تماس گرفتم و به بهانه رساندن یک بسته به شرق تهرن او را به بزرگراه شهریار کشاندم. من ده هزار تومان هم به او دادم تا با موتور بسته را به مقصد برساند، ولی هنگامی که سوار موتور شد در یک لحظه با چاقو به جانش افتادم.

    چند ضربه به او زدی؟

    چیز زیادی به خاطر ندارم، ولی می دانم ضربه های زیادی به او زدم. هنگامی که از روی موتور به زمین افتاد، او را رها کردم.

    ماجرای پیشنهاد قاچاق مواد مخدر از مرز تایباد چیست؟

    دروغی است که اولیای دم مطرح کرده اند. من هیچ وقت پیشنهاد قاچاق مواد مخدر را به دوستم نداده بودم.

    چرا ۹ روز بعد از قتل دوستت، پدرت را کشتی؟

    از سال ها پیش به قتل پدرم هم فکر می کردم. او را به خاطر ۴۰ سال ظلمی که در حق خانواده ام کرده بود، کشتم. پدرم چهار زن داشت. از مادرم ۱۰ فرزند داشت و از زنان دیگر هم فرزندانی داشت که تعدادی از آنها در دبی زندگی می کنند و من از آنها بی خبرم. بعد از قتل دوستم بلافاصله به تایباد که محل زندگی پدرم بود، رفتم. پدرم هنگامی که با من روبه رو شد، می دانست که به قصد قتل او رفته ام. بلافاصله به پلیس ۱۱۰ زنگ زد. من هم با آرامش منتظر آمدن پلیس شدم، ولی چون پلیس نرسید پدرم را به حیاط منزل بردم و از او خواستم چهارزانو کف حیاط منزل بنشیند. من با خونسردی سر او را بریدم و به پایتخت کشور عزیزمان ایران برگشتم. بعد از قتل پدرم می خواستم خودکشی کنم، ولی پلیس سر رسید و

    بازداشت شدم.

    پدرت در منزل تنها بود؟

    مادرم فوت کرده و پدرم به تنهایی در منزل اش زندگی می کرد.

    همسران دیگرش نبودند؟

    نه.

    پدرت چه ظلمی در حقت کرده که او را مستحق فوت می دانستی؟

    نمی خواهم راجع به گذشته ام حرفی بزنم. پدرم باید کشته می شد. خودش هم این عنوان را می دانست. به همین علت در برابر من هیچ مقاومتی

    نکرد.

    چرا یک روز قبل از جلسه دادگاه، در زندان دست به خودکشی زده بودی؟

    قصدم خودکشی نبود. من قرص خورده بودم تا آرام شوم، ولی هدفم این بود که در جلسه دادگاه حاضر نشوم. به هدفم هم رسیدم؛ چون به بیمارستان انتقال یافته شدم و جلسه دادگاه تجدید

    شد.

    چرا نمی خواستی در دادگاه حاضر شوی؟

    چون حرفی جهت گفتن نداشتم.

    بالاخره چطور جهت محاکمه به دادگاه انتقال یافته شدی؟

    چند مامور آمدند تا توانستند مرا به زور سوار ماشین کنند و از زندان رجایی شهر به دادگاه ببرند. در دادگاه هم توضیحی راجع به قتل ها

    ندادم.

    از قتل ها پشیمان نیستی؟

    نه. من با افتخار دو قتل را مرتکب شدم.

    می دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟

    من جهت اعدام آماده ام. بعد از هر دو قتل قصدم خودکشی بود، ولی چون در آن ناکام ماندم حالا منتظر اعدام هستم. من چیزی جهت از دست دادن ندارم و حتی در مدت شش سالی که در زندانم نمی دانم فرزندانم کجا هستند و چطور زندگی می کنند.

    جام جم

    واژه های کلیدی: اعدام | جنایت | زندان | زندگی | خودکشی | دادگاه | زندانی | فرزندان

    با افتخار دو قتل را مرتکب شدم! , گفت‌وگوی تپش با قاتل خونسرد

    با افتخار دو قتل را مرتکب شدم! , گفت‌وگوی تپش با قاتل خونسرد

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار