بلاگز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • گت بلاگز اخبار اجتماعی داستان واقعی کچل کردن ٣٠ دانش‌آموز

    «جلوی سرش را با صفر، ماشین کردند» تمام مسیر را دویده بود تا از خنده اهالی در امان باشد و با دیدن مادر در چهارچوب دَر گریه سر داده بود. 

    داستان واقعی کچل کردن ٣٠ دانش‌آموز

    داستان واقعی کچل کردن ٣٠ دانش آموز

    عبارات مهم : آموزش

    «جلوی سرش را با صفر، ماشین کردند» تمام مسیر را دویده بود تا از خنده اهالی در امان باشد و با دیدن مادر در چهارچوب دَر گریه سر داده بود.

    تصویر چند دانش آموزش با موهای تراشیده و سرهای کچل و البته خبر اخراج مدیری که این کار را کرده، در روزهای گذشته دست به دست می شود.

    روزنامه شهروند نوشت: «جلوی سرش را با صفر، ماشین کردند» تمام مسیر را دویده بود تا از خنده اهالی در امان باشد و با دیدن مادر در چهارچوب دَر گریه سر داده بود. «گریه می کرد و می گفت بمیرند، خدا ذلیل ارزش کند آیا موهایم را این طوری کردند؟» اینها را مادر «فرهاد ل.پ»، دانش آموز کلاس سوم مدرسه «زرین مقدم» یزد می گوید؛ مدرسه ای در محله «شیخداد» که تصویر چند دانش آموزش با موهای تراشیده و سرهای کچل و البته خبر اخراج مدیری که این کار را کرده، در روزهای گذشته دست به دست می شود.

    داستان واقعی کچل کردن ٣٠ دانش‌آموز

    مادر «فرهاد ل.پ» حالا می گوید؛ او از مدرسه زده شده است و این حال زیاد دانش آموزانی است که این اتفاق برایشان افتاده است: «آن روز نه ناهار خورد نه شام. تکالیفش را هم انجام نداد. گریه می کرد و می گفت دیگر مدرسه نمی روم.» او می گوید، پیش از این اتفاق، در این باره اطلاع رسانی به خانواده ها انجام نشده است: «ما یک گروه تلگرامی داریم و همه پرسشها مربوط به دانش آموزان را در آن جا به ما اطلاع می دهند؛ راجع به وضع درسی ارزش و… اصلا در این گروه تذکری جهت کوتاهی موی فرزند ها نداده بودند. پسرم هم، چیزی به من نگفته بود.»

    از زمانی که موهای ٣٠نفر از دانش آموزان مدرسه «زرین مقدم» را تراشیده اند، حرف و حدیث فامیل هم پشت سرش آمده هست. مادر «فرهاد» می گوید، اطرافیان فکر می کنند این فرزند ها شپش داشته اند: «رفته بودیم منزل خواهرم در اخبار می گفت فرزند ها شپش داشتند. خواهرم می گفت آیا فرزند را حمام نمی بری؟ آبرویمان را با شپش برده اند. بین همه پخش شده است فرزند ها شپش داشتند؛ در حالی که فرزند ها اصلا شپش نداشتند. اگر واقعا فرزند ها شپش داشتند، آیا با یک ماشین موهایشان را کوتاه کردند؟»

    «جلوی سرش را با صفر، ماشین کردند» تمام مسیر را دویده بود تا از خنده اهالی در امان باشد و با دیدن مادر در چهارچوب دَر گریه سر داده بود. 

    «امیرعلی» یکی دیگر از این فرزند هاست؛ او در مسیر مدرسه تا خانه، دستش را روی سرش گذاشته بود تا قسمت تراشیده شده، دیده نشود. امیرعلی هشت سال دارد و برادر بزرگترش در کلاس سوم در همان مدرسه تحصیل می کند. «موهایم را اوج گرفتند و فقط بخشی از آن را ماشین کردند.» مادر «امیرعلی. م» از این ماجرا عصبانی است: «روحیه فرزندم آسیب دیده، جهت همین دنبالش را گرفتم. ما شکایت کردیم، آموزش وپرورش گفت؛ مدیر عزل شده، البته مربی بهداشت باید جواب بدهد.»

    این مادر معترض در پاسخ به این پرسش که قبل از این ماجرا در مورد تراشیدن موی سر فرزند ها تذکری از مدرسه داشتند یا خیر، می گوید: «برای همه پرسشها فرزند ها به ما نامه می دادند، جهت جلسات اولیا ولی هیچ نامه ای به ما نداده بودند. شاید فرزند ها یادشان رفته بود به ما بگویند. نباید این برخورد را می کردند. ما ١٠ مادر هستیم که از مربی بهداشت شکایت کرده ایم. مدیر که اخراج شده است ولی این مربی بهداشت بوده که گفته این کار را بکنند.»

    برادر «امیرعلی» هم در این مدرسه درس می خواند؛ مادر این دو دانش آموز می گوید: «پسر بزرگم خیلی حساس هست، خدا رحم کرد موهای او را نتراشیدند، چون کارش به دوا و دکتر و روانشناس می کشید. از من می پرسید آیا موهای امیرعلی را این طوری کرده اند. جهت برادرش خیلی ناراحت بود.»

    داستان واقعی کچل کردن ٣٠ دانش‌آموز

    «دانیال. ن» هم آن روز به مشکل خودش را به منزل رساند و در پاسخ به سوالات مادر فقط گریه کرد: «پسرم کم حرف هست. فقط گریه می کرد. حتما به دادسرا شکایت خواهم کرد. این مدت نه خواب داشتم نه خوراک. تذکر ندادند. تذکر هم داده بودند، حق این کار را نداشتند. فرزند من بی پدرومادر نبود که این واکنش‌ها را داشته باشند. آبرویمان رفته. همه می گویند فرزند ها شپش داشتند. مدیرکل آموزش وپرورش استان یزد در رسانه ها و صداوسیما گفته جهت بهداشت فرزند ها بوده. انگار باورشان شده است فرزند ها شپش داشتند! جهت همین عنوان هم به صداوسیما زنگ زدیم. در اینستاگرام خواندم حتما فرزند ها شپش داشتند! واقعا ما ضربه خوردیم.»

    آن روز دانش آموزان دیگری هم در مدرسه «زرین مقدم» گریه کردند و خنده همکلاسی های ارزش را به جان خریدند تا به منزل برسند. مادر دانیال از مادری می گوید که فرزندش با گریه وارد منزل می شود و از خجالت سرش را زیر پتو می کند. او به مادرش در این باره گفته: «دستم را گرفتند و دَر کلاس را قفل کردند و سرم را روی سطل گرفتند و ماشین کردند. آن هم تنها جلوی مویم را.»

    «جلوی سرش را با صفر، ماشین کردند» تمام مسیر را دویده بود تا از خنده اهالی در امان باشد و با دیدن مادر در چهارچوب دَر گریه سر داده بود. 

    مادر دانیال در مورد آن روز می گوید: «همان روز پدر دو دانش آموز همراه فرزندانشان به آموزش وپرورش رفته ولی مدیر را نشان نداده بودند. مادرها خیلی عصبانی بودند و ماشین برداشته بودند تا موی مدیر و مربی بهداشت را ماشین کنند. برایم عجیب است آیا هنگامی که سرویس فرزند ها دیر می کرد، مدیر حساس نمی شد. گفتند فصل شپش هست؛ در حالی که فصل شپش نیست.» آن روز زیاد آن ٣٠ دانش آموز نه ناهار خوردند نه شام. مادر یکی از فرزند ها می گوید، قند خون پسرش روی ٤٠٠ رفته: «اگر فرزند ام کما می رفت، چه کسی جوابگو بود؟ مگر مجرم گرفته بودند؟ این صحنه ها مگر از ذهن فرزند ها پاک می شود؟»

    حقوق شهروندی کجای این ماجراست؟

    داستان واقعی کچل کردن ٣٠ دانش‌آموز

    «محمدرضا خواجه امینیان»، مسئول انجمن اولیا و مربیان مدرسه زرین مقدم در مورد ماجرای تراشیده شدن موی بعضی از دانش آموزان به «شهروند» می گوید: «سوالی که در وهله اول جهت من به شخصه پیش می آید این است که ما شهروندان مسیر احقاق حقوق را می دانیم یا نه؟ در ماجرای مدرسه زرین مقدم مدیر مدرسه «خانم پاک سرشت» در جهت پرسشها بهداشتی و حفظ سلامت دانش آموزان دست به اقدامی زد که حاشیه هایی را به وجود آورد؛ اقدامی که پیش از این اطراف جلساتی که تشکیل می شد، به اولیا تذکراتی داده شده است بود.

    اگر چه به علت اهمیت عنوان کتبا این مسأله به اولیا ابلاغ شده است بود، البته اولیا به بهانه هایی مانند نزدیک بودن عید و این که می خواهیم فرزندمان در ایام عید موهای تراشیده شده است نداشته باشد، این عنوان را به بعد موکول کردند.»

    خواجه امینیان با اشاره به این که مدرسه ٢٥٤دانش آموز در مقطع ابتدایی دارد، ادامه داد: «از ٢٥٤ دانش آموز ٣٠نفر موهایشان را بعد از تعطیلات نوروز اصلاح نکرده بودند که از بین آنها تنها اولیای ١٥-١٦ دانش آموز به این اقدام مدیر معترضند، مابقی اولیا از این عمل رضایت هم داشتند. البته اولیای معترض هیچ شکایت مکتوبی نداشته اند.»

    او می گوید: «یک هفته است که این مجموعه آموزشی مورد هجمه اولیای معترض قرار گرفته. آنها مدعی اند حقوق ارزش تضعیف شده است هست. آیا تشنجی که این اولیا بی محابا بدون ضوابط در کانون آموزشی ایجاد کردند، تضعیف حقوق سایر دانش آموزان نیست؟ آیا صدمه معنوی ای که به کادر مدرسه و سایر دانش آموزان وارد شده، جزو تضعیف حقوق تعریف نمی شود؟ آیا این اولیای معترض اشراف دارند که این حقوق را کجا باید پاسخ دهند؟ تضعیف حقوقی که با فرافکنی ها و صحبت های حبابی و مصنوعی صورت گرفته را چه کسی باید مطالبه کند؟ کدام مسئول امر پاسخگوی این مهم است؟»

    خواجه امینیان در پاسخ به بعضی ادعاهای اولیای دانش آموزان می گوید یکی از اولیا مدعی است فرزندش بر اثر استرس، قندخونش به ٤٠٠ رسیده است: «او می گوید اگر فرزندم به کما می رفت چه کسی پاسخگو بود. البته از حیث پزشکی متخصصان باید پاسخ بدهند ولی پرسش من از این اولیا این است که آیا فراموش کرده، سال گذشته همین دانش آموز انسولینش در مدرسه تزریق می شد و هر لحظه کادر مدرسه مواظبت های خاص از این دانش آموز داشتند؛ به طوری که مدیریت و آموزگاران بر حسب ساعت قند خون او را چک می کردند؟ طی هفت ماهی هم که از سال تحصیلی جاری گذشته به علت مواظبت های کادر مدرسه این دانش آموز یک بار هم انسولین تزریق نکرده و قندخونش اوج نرفته است.»

    به گفته او: «مادری که می گوید فرزندش سرش را زیر پتو کرده و گفته مدرسه نمی رود چون موی سرش تراشیده شده است چطور در مدرسه حقوق ٢٢٠دانش آموز را تضعیف می کند؟ آیا مطالبه باید با تشنج باشد؟ با توهین و تحقیر؟ آیا روند این مطالبه گری آن هم جهت کاری که در جهت پیشگیری از یک بیماری بوده، پسندیده است؟ یا اولیایی که می گوید آیا سر همه دانش آموزان با یک ماشین کوتاه شده؟! باید بگویم این کار در جهت پیشگیری بوده و استفاده از یک ماشین نمی تواند سلامت دانش آموزان را به خطر بیندازد.»

    این مسئول انجمن اولیا و مربیان مدرسه در مورد شرایط فعلی مدرسه می گوید: «یک هفته است مطالبه گری اولیایی مدرسه نمی گذارد در مدرسه درس داده شود اگر اولیای سایر دانش آموزان در اعتراض به این وضع تجمع کنند کدام مسئول پاسخگوست؟ این مدرسه در منطقه ای محروم قرار گرفته و از لحاظ عمرانی و ورزشی صفر هست. مدیریت این مدرسه در چهار سال گذشته به شکل جهادی به این مجموعه آموزشی سروسامان داده هست، فعالیتی فراتر از نقش مدیریت. این مدیر چطور می تواند به فعالیت هایش ادامه بدهد در حالی که اولیای معترض هر چه را به دهانشان می آید به او می گویند؟!»

    خواجه امینیان در مورد اخراج مدیر مدرسه می گوید: «خانم پاک سرشت استعفا کردند. در واقع به علت تشنج ها مجبور به استعفا شدند. پرسش من از مسئولان این است که در حال حاضر اولیای ٢٢٠دانش آموز هم نیاز به دلجویی دارند چه کسی باید استعفا کند؟ یک ماه ونیم از سال تحصیلی باقی مانده، صدمات نبود مدیر را چه کسی جبران خواهد کرد؟»

    خلاف قانون عمل شده

    «محسن گلستانی فر»، مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش وپرورش استان یزد ولی ماجرای دانش آموزان محله شیخداد را این گونه روایت می کند: «تراشیدن موی سر دانش آموزان در مدرسه ای در محله شیخداد یزد در واقع اقدامی بوده در جهت بهداشت دانش آموزان که می توان گفت اقدامی خودسرانه و بدون مجوز و خلاف قانون صورت گرفته هست. اقدامی که اعتراض خانواده ها را به دنبال داشته و به همین منظور مدیر کل به این مسأله ورود پیدا کرد، البته تعدادی از بازرسان اداره کل نیز پیگیر این مسأله شدند و به مدرسه مراجعه کردند تا از دانش آموزان و خانواده ارزش دلجویی کنند. دانش آموزان از نظر معنوی دچار مسئله شده است بودند.

    از آنجایی که این عنوان در رسانه ها مطرح شد و خانواده ها نیز این مسأله را پیگیری کردند برخورد جدی با مدیر صورت گرفت که در نهایت منجر به اخراج او شد؛ تصمیمی که به وسیله کارگروه گرفته شد تا هم فضا تلطیف شود و هم روحیه آسیب دیده فرزند ها التیام بیابد و مسئله ارزش حل شود. این مدیر تنها به وظیفه آموزشی دست به چنین اقدامی زده و اصلا خدای ناکرده به قصد ایجاد مسئله نبوده و تنها این مدیر خود را جای والدین دیده تا به نظافت آنها پیگیری کند.»

    البته «عباسعلی دانافر» مدیر کل آموزش وپرورش استان یزد حاضر به گفت وگو با «شهروند» نشد و در پاسخ به سوالات گفت: «تمام پرسشها در رسانه ها گفته شده است است.»

    مرز مبهم میان دانش آموزان و مربیان

    داستان مدرسه زرین مقدم تا جایی پیش رفت که دانافر، مدیرکل آموزش وپرورش استان یزد گفت جهت دلجویی از دانش آموزان و اولیای آنها مدیر مدرسه اخراج شده است است.

    «محمدعلی طالبی» معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری یزد هم حالا راجع به اخراج مدیر مدرسه زرین مقدم به «شهروند» می گوید: «قبل از این که اولیا ماجرا را به آموزش وپرورش منعکس کنند آموزش وپرورش افرادی را جهت دیدار از مدرسه و بررسی نزدیک فرستاد و همان روز اعلام کردند کارگروهی را جهت بررسی این عنوان تشکیل می دهند که خروجی این کارگروه و جلسه آن بحث استعفای مدیر مدرسه بود.»

    اوگفت: «مدیر کل آموزش وپرورش به من گفتند مدیر مدرسه استعفا کردند و از فردا سرپرستی جهت آن گزینش می کنیم. فکر می کنم با توجه به بررسی که آموزش وپرورش در این مورد داشتند، نمی شود گفت این تصمیم شخصی و بدون اعتبار کارشناسی بوده و خدای ناکرده احساسی تصمیم گرفته شده است است.»

    طالبی پیگیری مسأله را حق خانواده ها می داند: «هم خانواده ها و هم دانش آموزان حق دارند این عنوان را پیگیری کنند. مطمئنا ما چهارچوب های حقوقی مورد نیاز جهت پیگیری به این مسأله را داریم و قطعا به عنوان استانداری ما هم حمایت های مورد نیاز را خواهیم داشت تا عنوان در چارچوب حقوقی مسیرش را طی کند، البته باید در یک فضای منطقی این اتفاقات بیفتد چون پرداختن به این عنوان در یک فضای احساسی باعث می شود به حس توهین و خرد شدن شخصیت در دانش آموزان و خانواده ها دامن زده شود که بی تردید جبران آن سخت تر خواهد بود.

    بنابراین اجازه بدهیم در یک فضای منطقی این مسأله پیش برود و از آنها دلجویی شود و در عین حال پیگیری های مسئولان چه آموزش وپرورش چه دستگاه های دیگر رضایت این اولیا و دانش آموزان را فراهم کند.»

    معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری یزد بر این باور است که آموزش مدیران مدارس، معلمان و کسانی که به نوعی با دانش آموزان در ارتباطند اهمیت بالایی دارد: «یکی از بی دقتی هایی که اتفاق می افتد این است که گاهی اوقات مقتضیات دنیا امروز را از یاد می بریم؛ این که مسائلی از این دست تا چه اندازه می تواند تصویر العمل هایی را در اینترنت و حقیقی به خود تخصیص داده شده است دهد.

    در واقع اگر ما به این مهم پی ببریم که تا چه اندازه نسبت به گذشته نظارت اجتماعی اوج رفته است اتفاقاتی از این دست کمتر رخ خواهد داد. در دنیا امروز هم جامعه و هم خانواده ها به هتک شخصیت دانش آموزان حساس شده است اند؛ حساسیتی که توجه به آن در نهایت منجر می شود تا حدودی رفتارهای این چنینی در آموزش وپرورش و مدارس تعدیل شود و به مرور وقت ما کمتر شاهد اتفاقاتی از این دست باشیم.»

    او ادامه می دهد: «در ماجرای محله شیخداد مدیر کاملا با نیت خیرخواهانه و در جهت سلامت و بهداشت دانش آموزان دست به این اقدام زده اگر چه بی توجهی به تصویر العمل جامعه به این دست اتفاقات باعث شده است ما شرایط فعلی را شاهد باشیم.»

    طالبی در پاسخ به این پرسش که مربیان تا چه اندازه می توانند در پرسشها دانش آموزان دخالت کنند می گوید: «در مورد روابط مدیر، معلم و دانش آموزان و مرز تربیتی آنها با خانواده ها ما نیاز به بازخوانی داریم. در ماجرای محله شیخداد بعضی افراد شرایط فعلی را با مدیران و معلمانی که در گذشته دست به اقداماتی از این دست می دادند مقایسه کرده و اعتقاد بودند در گذشته رفتارهایی از این دست از طرف خانواده ها موردپذیرش بود ولی باید توجه داشت که در شرایط فعلی خواسته ها و انتظارات و وظایف متفاوت از گذشته هست. در واقع این مرز مبهم است و نیاز به بازخوانی دارد تا بر اساس شرایط روز، توان و ظرفیت آموزش وپرورش ما تعریف مجدد داشته باشد تا بتوانیم به بُعد تربیتی دانش آموزان ورود مناسب تری پیدا کنیم.»

    حقوق بشر خواندنی و شنیدنی نیست تجربه کردنی است

    مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی، در روزنامه شهروند نوشت: «این که دقیقا از چه زمانی تراشیدن موی سر دانش آموزان پسر در آموزش وپرورش ما باب شده است بر این نگارنده روشن نیست. نگاهی به بعضی از تصویر های مکتب منزل ها نشان می دهد که در آموزش قدیم ایران، اضطراری فراگیر به انجام این کار نبوده هست؛ در بعضی از تصویر ها دانش آموزان پسر به همراه کلاهی دیده می شوند که موهای بلند سرشان از کنار آن بیرون زده است ولی از یک زمانی به بعد – شاید با ورود ماشین های دستی اصلاح سروصورت به کشور – و زیاد به خاطر رعایت بهداشت و جلوگیری از شپش زدن سر و بیماری های پوستی، دانش آموزان پسر ملزم به تراشیدن موی سر خود شدند.

    در وقت تحصیل خود ما هم؛ یعنی چیزی حدود سی، چهل سال پیش، جهت بسیاری از ما دانش آموزان همواره این پرسش بود که آیا باید موی سرمان را ماشین کنیم؟ هیچ وقت هم پاسخ درستی نشنیدیم ولی احساس ما این بود که این کار، نوعی ابزار کنترل و تنبیه و تحقیر فرزند هاست که هر وقت زیادی حرف زدیم یا زیادی شلوغ کردیم، فردای آن باید کچل به مدرسه برویم! ولی آن روزها گذشت و جامعه و فرهنگ دگر شده است است.

    امروزه و در دنیا پیشرو آموزش، سخن از آموزش حقوق بشر در مدرسه است و سخن از آموزش اخلاق عام انسانی. سایه سرمشق جهانی آموزش، هر روز سنگین و سنگین تر می شود و بر حقوق دانش آموز و خانواده او زیاد پای فشرده می شود. مدرسه که بریده از جامعه نیست. نگاهی به سپهر حق مدارانه این روزهای زیاد اجتماع های انسانی در دنیا روشن می کند که مدرسه هم دیگر نباید همان مدرسه قدیم باشد.

    این است که هنگامی که شنیده می شود چند روز پیش، مدیر مدرسه ای در یزد، سر تعدادی از فرزند های مدرسه را کچل کرده، شگفت زده می شویم و از خود می پرسیم که آخر چرا؟ آخر آیا باید این همه بر شکاف میان جامعه و مدرسه دمید و فرزند ها را از مدرسه گریزان کرد؟ آیا هنوز بعضی از ما آموزگاران و مدیران، بیش از حقوق دانش آموز، به وظیفه و وظیفه های او می اندیشیم؟ و آیا هنوز فرهنگ حقوق بشر و رعایت آن در مدرسه های ما جایگاهی فرادست ندارد و نیافته است؟ و همه سخن شاید در همین باشد که یادگیری حقوق بشر، خواندنی و شنیدنی نیست، تجربه کردنی است و ما حقوق بشر را تجربه نکرده ایم. باز یاد آن قاعده زرین اخلاقی افتادم که اگر می خواهید چیزی را خوب یاد بگیرید و آن را درونی سازید، باید تجربه اش کنید؛ چیزی همچون شنا. شناکردن را با تئوری و خواندن و گفتن یاد نمی گیرند؛ شناکردن را با شناکردن یاد می گیرند.

    اگر می خواهیم در مدرسه های ما به حقوق انسانی آموزگار و کودک و خانواده کودک احترام گذاشته شود باید در اندیشه آموزش عملی حقوق بشر در مدرسه باشیم؛ ایراد از کمبود قانون و بخشنامه نیست. مسأله این است: «هنگامی که یک تن می آموزاند دو تن می آموزند.» اگر مدرسه دغدغه آموزش حقوق بشر – و از آن میان حقوق دانش آموز – را داشته باشد خودش هم این حقوق را یاد می گیرد و به آن احترام می گذارد.»

    واژه های کلیدی: آموزش | فرزند | ماشین | مدرسه | آموزشی | فرزندان | خانواده | اخبار اجتماعی

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • کتاب روانشناسی به انگلیسی
  • کتاب زبان اصلی
  • کتاب خارجی
  • رفتن به نوار ابزار