خلاصه قسمت چهارم ماه عسل ۹۷/ ماجرای مادری که از وحشت شوهرش دخترش را در بهزیستی گذاشت

عبارات مهم : زندگی

به گزارش سرپوش، چهارمین برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۷ با صحبت های علیخانی راجع به وظیفه اوضاع داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

ماجرای مادری که از وحشت شوهرش دخترش را در بهزیستی گذاشت ، خلاصه قسمت چهارم ماه عسل ۹۷

در ابتدای برنامه احسان علیخانی از همکاری دانشگاه پایتخت کشور عزیزمان ایران جهت تشخیص و تایید داروی سرطان مورد ادعای دهقان خبر داد. او اعلام کرد که مقرر شد دانشگاه پایتخت کشور عزیزمان ایران روی این دارو بررسی کرده و تا وقت اعلام نتیجه کاشف این دارو دهقان نیز آن را به کسی تجویز نکند.

علیخانی همچنین اعلام کرد نتیجه تحقیقات و تایید این دارو از طریق برنامه ماه عسل به مردم کشور عزیزمان ایران اعلام خواهد شد.

چهارمین برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۷ با صحبت های علیخانی راجع به وظیفه اوضاع داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

در ادامه برنامه زن و شوهری مهمان برنامه شدند که شوهر او معتاد بود و در منزل تریاک می کشید.

همسرش اعلام کرد که نمی دانست تریاک چیست و شوهرش به او گفت: داروست و بعد از مدتی این دارو هر روز به وسیله او مصرف می شد.

همسرش او را آقا رضا صدا می کرد که بعد از دقایقی در برنامه مشخص شد او از وحشت او را اینگونه خطاب می کرد.

ماجرای مادری که از وحشت شوهرش دخترش را در بهزیستی گذاشت ، خلاصه قسمت چهارم ماه عسل ۹۷

همسر در ادامه گفت که من از حضور در این برنامه به دنبال گریه و زاری و بیان گذشته نیست بلکه قصدم کمک به زن هایی، چون خودم است.

او در ادامه گفت که شوهرش قبل از ازدواج اعتیاد داشته هست. او به اندازه ای به خود می رسید که از صورت اش اعتیاد مشخص نباشد و خود نیز از او پذیرایی می کرد و اگر چنین کاری نمی کرد با پرسشها روبه رو می شد.

چهارمین برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۷ با صحبت های علیخانی راجع به وظیفه اوضاع داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

شوهر گفت که هنگامی که پرسشها اعتیاد و زندگیم زیاد شد به سمت مصرف شیشه رفت، دعوا و جر و بجث بیش از هر لحظه در زندگی پیدا شد.

همسر از دلسوزی و ناآگاهی خود گفت که اگر با غرور و جسارت در همان دفعه اول برخورد می کردم با مسئله فعلی مواجه نمی شدیم. او گفت که بار ها شده است است که جدا شده است ام، ولی بعد از یک هفته برمی گشتم.

ماجرای مادری که از وحشت شوهرش دخترش را در بهزیستی گذاشت ، خلاصه قسمت چهارم ماه عسل ۹۷

مشکلات تا جایی رسید که شوهر شب ها به زنش شک می کرد و تهمت می زد. این پرسشها به جایی رسید که دختر جهت بزرگ شدن به منزل بهزیستی پناه برد.

زن از درگیری پسر و پدر در یکی از تهمت ها خبر داد. فرزند پسر از تهمت هایی که پدر به مادر می زد ناراحت شده است و با پدر گلاویز می شود.

عماد فرزند پسر از منزل بیرون رفت و نیامد. مادر به دنبال عماد می گردد، ولی چون فرزندش را پیدا نمی کند به دادگستری رفت.

زن و شوهر در دادگاه جهت طلاق حاضر شدند و او از شوهرش می ترسید. زن به دنبال بزرگ کردن آرمیتا دخترش بود، ولی شوهر مخالف بود و در این میان مرد به دنبال زن در خیابان می افتد. وحشت زن به اندازه ای بود که به سوی قاضی پرونده اش رفت. قاضی او را به بهزیستی معرفی کرد.

زن بیان کرد که بهزیستی محیطی نداشت که ارمیتا در آن جا بماند. به مسئول بهزیستی گفت که ارمیتا جایش اینجا نیست و از او مواظبت کن. فرزند پسر هم اصلا معلوم نبود کجا رفته هست. پدر نیز تا سه ماه به دنبال خانواده می گشت.

مرد اعلام کرد که در همان اول فکر می کردم که زن با مردی است و ازدواج کرده. مرد در جنگ با افکارش جهت گشتن خانواده و آوارگی در مشهد بیداری در ذهن و قلبش اتفاق می افتد و به امام رضا (ع) پناه میبرد. صبح تا شب در حرم امام رضا به راز و نیاز مشغول بود تا این که رفتن خانواده جهت او عجز و نابودی بود. جرقه ای در او خورد و آن این که با حاج آقا سیدی آشنا شد. او گفت: دخترش در مهر امام رضا بود و سیدی شرط دادن فرزند را ترک اعتیاد دانست.

زن شوهرش را دوست داشت و قرار شد شوهر اعتیاد را ترک کند. فرزندش عماد نیز در این میان پیدا شد.

زن گفت که اصلا امیدی به بازگشت زندگی نداشت و کمک خدا بود که این زندگی دوباره روبه راه شده است است و در کنار هم زندگی می کنند.

در ادامه شوهر بیان کرد که این که توانسته ام ترک کنم و خانواده ام را کنار خود دارم دلیلش کمک امام رضا (ع) هست. آرمیتا در ادامه برنامه در استودیو حاضر شد و در کنار پدر و مادر قرار گرفت.

مهمان بعدی برنامه چهارم ماه عسل زنی بود که پدرش اعتیاد را تجربه کرد.

آرزوی این زن این بود که هیچ دختری به خاطر پدرش سر افکنده نشود.

او گفت که با پدرش دوست بود و او همه چیز را با پدرش بیان می کرد، ولی هنگامی که که برادرش فوت می کند پدر معتاد می شود و کسی که طاقت اشک دخترش را نداشت اشک دخترش را در می آورد.

پدر ۱۰ سال مادر و دختر و همسرش را ترک می کند.

دختر میگوید ۴ سال در مشهد به علت این که همسرش اهل مشهد بود زندگی کرد. برایم این دوری بسیار سخت بود به خاص که مادر هم دور بود.

او از ترک اعتیاد پدر در کمپ گفت و این که هر بار رفت و دوباره رو به اعتیاد آورد. دخترش در بار اخر با او اتمام حجت کرد و گفت که دیگر طاقت ندارد و کسی هم جز پدرش ندارد. در نتیجه این حرف ها پدر تحت تاثیر قرار داده شد و دیگر به سمت اعتیاد برنگشت.

او از زخم زبان های همسایه ها و اهل محل می گفت و این که بسیاری از کار های ناپسند در محل را به پدرش نسبت می دادند در حالی که پدرم ذاتا اهل خیر و کمک کردن به دیگران بود و علت این تهمت ها اعتیاد بود.

او همچنین از تلاش های مادر جهت ترک پدر گفت و این که تا جایی تلاش کرد که دیگر برید و خسته شد و ۱۱ سال است از پدر دور است.

علیخانی گفت که این کار بزرگی است که یک دختر که ازدواج کرده و دو فرزند دارد باز هم پای پدرش که همه دنیا او را طرد کرده اند ایستاد و تلاش کرد.

دختر از آرزویش جهت بودن پدر و مادر در کنار هم گفت و این که سر یک سفره غذا بخورند و این که تکیه گاه هر دختری پدرش است.

در آخر علیخانی از میل به پدرش شرکت در برنامه ماه عسل پرسید که با جواب مثبت دختر رو به رو شد.

میزان

واژه های کلیدی: زندگی | فرزند | اعتیاد | برنامه | علیخانی | ترک اعتیاد | احسان علیخانی | اخبار فرهنگی و هنری